داستان زنی مهربان با قلبی پاک به نام "ملفیسنت" که در ابتدا زندگی روستایی را در صلح می گذارند که ناگهان ارتشی به سرزمین او حمله می کند و او به عنوان قدرتمند ترین محافظ به شدت از سرزمین خود محافظت میکند اما ظالمانه در حق او خیانت می شود و قلب مهربان و پاکش تبدیل به سنگ می گردد.

داستان فیلم پنج سال پس از پایان ماجرای قسمت اول شروع می‌شود. هیکاپ حالا در سنین نوجوانی می باشد، بسیاری از وایکینگ‌ها با اژدهاها دوست شده‌اند و سوار آنها می‌شوند. در همین حین هیکاپ متوجه می‌شود که این دوستی و صلح دوام ندارد.

پیش‌درآمدی بر سری فیلم‌های هری پاتر می‌باشد که توسط طرفداران این مجموعه‌ی محبوب ساخته شده است (غیر رسمی) و داستان زندگی تام مارولو ریدل یا همان لرد ولدمورت را روایت می‌کند.

دانشجویی به نام «بنی» برای پول درآوردن تصمیم می‌گیرد راننده دو زن جوان اسرارآمیز شود و آن‌ها را در سطح شهر به مهمانی‌های مختلف ببرد. در حالی که او مجذوب جذابیت مسافرانش شده، متوجه می‌شود که آن‌ها برنامه‌ای برای او و عطش زیادی برای خون دارند.  «بنی» ناخواسته وارد جنگ بین دنیای خون‌آشام‌ها و محافظان انسان‌ها به رهبری برادرش می‌شود و تمام تلاشش را می‌کند تا خون‌آشام‌ها را به دنیای تاریکی بازگرداند.

«مایک اودانل»، پدر 37 ساله ای که زندگی برایش آنطور که دوست می داشته پیش نرفته است و آرزوی بازگشت به دوران جوانی را دارد، یک شب هنگام نجات یک پیرمرد به طور اتفاقی از پل پرتاب می شود و در صبح همان روز خود را پسری 17 ساله می بیند که دوباره به دبیرستان باز گشته است، او که نمی توانست با دختر خود رابطه صحیحی برقرار کند، اکنون به همان دبیرستانی که دخترش تحصیل می کند می رود و ...

آلیس اینبار به سرزمین عجایب باز می گردد و در زمان سفر می کند تا بتواند جانِ مد هتر را نجات دهد.

یک هدایتگر پهباد با یک مهندس نظامی همکاری می کند تا دستگاهی را در یک منطقه نظامی کشنده قرار دهد.

یک موجود افسانه‎ ی خبیث با وارد شدن به زندگی یک زوج به نام‎های مارینا و رومان تلاش می‌کند تا آنها را نابود کند. وی قرن‌ها پیش در یک دریاچه غرق شده بوده است و اکنون مارینا باید تلاش کند تا بر ترسش غلبه کرده و از جنگ با این هیولا جان سالم به در ببرد…

داستان دختری 18 ساله به نام ماریا که یک همزاد شیطانی دارد که در آینه ها او را مشاهده می کند. اما بزودی وقوع رخدادهایی اوضاع را برای ماریا دشوار می کند و…

نانسی درو جوان پس از فارغ التحصیلی دبیرستان قصد دارد زادگاه خود را برای تحصیلات دانشگاهی ترک کند، اما خودش را در یک معمای قتل مرموز گرفتار می‌بیند.

اواخر قرن نوزدهم. «ون هلسینگ» (جکمن) شکارچی خون آشام ها و هیولاهاست و دستیارش، «کارل» (ونم) در این زمینه به او کمک می کند. واتیکان به «وان هلسینگ» مأموریت می دهد که هرچه سریع تر «کنت دراکولا» را بیابد و نابود کند...

«کای» (کیانو ریوز) جنگجویی است که به اویشی ، رهبر ۴۷ رونین ، می پیوندد تا از رئیسشان که به آنها خیانت کرده انتقام بگیرند...