در آینده نه چندان دور، میزان کامل عمر طبیعی یک انسان به ۲۵ سال رسیده است و امکان زندگی بیشتر از این مدت زمان وجود ندارد. اما در شرایطی است که اگر فرد بسیار ثروتمند باشد می تواند با مهندسی ژنتیک، میزان طول عمر خود را تا بینهایت افزایش دهد. اما برای افراد فقیر دو گزینه بیشتر وجود ندارد، یا هرطور شده پول لازم جهت خرید طول عمر را تهیه کند یا اینکه صبر کند تا در ۲۵ سالگی از بین برود. اما در یک شب جوانی فقیر به نام «ویل سالاس» به شکل اتفاقی با مردی روبرو می شود که عمری بسیار طولانی دارد و بعد از دریافت این عمر از او، قصد دارد تا شرایط زندگی اش را تغییر دهد. اما پلیس فکر می کند که این میزان طول عمر با دزدی بدست آمده و ...

در جنگ برای سیاره میمون‌ها، سزار و ارتش میمون‌ها وارد یک جنگ تحمیلی و مرگبار با ارتش انسان‌ها به رهبری کولونلی بی‌رحم می‌شوند. به دنبال تلفات غیر قابل تصور ارتش میمون‌ها، سزار در کشاکشی نزدیک با غریزه تاریک خود، جهت گرفتن انتقام نژاد میمون‌ها آماده می‌شود.

مسابقه‌ای دیدنی در روستایی کوهستانی. فرانکی چهار چشم و هم تیمی‌هایش با تازه واردها مسابقه می‌دهند.

رابطه یک زوج متأهل امروزی، بین دوره‌های زمانی مختلف طی چند سال ترسیم می‌شود.

داستان در مورد "سام" می باشد که با زندگی پر از رمز و راز روبرو است و می خواهد از آخرین فرصتش استفاده کند تا مرگ یکی از افراد نزدیکش را کشف کند و ...

فیلم در یک روستا قبل از جنگ جهانی اول در آلمان روایت میشود. یک سری اتفاقات عجیب باعث وحشت روستاییان شده است. نه پلیس و نه روستاییان هیچکدام نمیدانند که چه کسی مسبب این اتفاقات است…

یک زوج در مهمانی ای که ترتیب داده اند با هم بحث و جدل می کنند و هنگامی که بحثشان بالا می گیرد مهمانی تمام می شود. به همین منظور آنها و مهمانانی که دعوت شده بودند تصمیم می گیرند که کل شب را در برسی این باشندکه حق با چه کسی بوده است و…

بعد از قتل عام روستای محل سکونت ژانگ شیاوفان، فردی به نام "کینگ یون سکت" او را به همراه خود برده و بزرگ می کند. بعد از این که ژانگ از حقیقت قتل پدر و مادرش آگاه می شود، خشمش بر او غلبه کرده و تبدیل به دشمن کینگ یون سکت می شود و...

داستان خانواده ای که به شکل غیر منتظره درگیر یک جرم می شوند و مرد خانواده تلاش می کند تا خانواده اش را از نیمه‌ی تاریک قانون نجات دهد.

در سال 1950 گروهبان سلیمان در جنگ کره ایی ها شرکت می کند. او کودکی را که تمام خانواده اش را در جنگ از دست داده را پیدا می کند و نام او را "آیلا" می گذارد. در روزهای پایانی جنگ به سلیمان گفته می شود که باید به خانه بازگردند اما او نمی خواهد آیلا را ترک کند و از تمام قدرتی که دارد استفاده می کند تا او را با خود ببرد اما…

«رابرت پتینسون» و «ویلم دافو» در نقش دو نگهبان فانوس دریایی در یک جزیره‌ی دور افتاده و اسرارآمیز در دهه‌ی ۱۸۹۰ به ایفای نقش پرداخته‌اند.

داستان دنیای پر از جنگ و جدال، پر از هرج و مرج و خشونت. آنجلینیو یکی از هزاران انسانی است که در این شهر زندگی می کند. وی یک زندگی بسیار معمولی و دور از خشونت در شهر دارد اما همه چیز بر اثر یک تصادف تغییر میکند.