این سریال باز سازی شده ی سریالی است که در سال 1987 با همین نام از شبکه ی CBC پخش می شد و در آن پاول پیرمن و لیندا همیلتون ایفای نقش می کردن. این بار این داستان به دست دو نویسنده ی مشهور :جنیفر لِوین و شِری کاپِر و با تهیه کنندگیه دو تهیه کننده و کارگردان مشهور cw : پاوول جی.وییت ، سی.انتونی توماس و جالب اینجاست که در این سریال ران ک و بیل هاربر که از تهیه کنندگان شبکه ی ABC هستند که در نسخه این سریال که در 1987 پخش می شد تو این سریال هم شرکت دارند . در این سریال صحنه های هیجانی فیلم در حدّ مرگ جالب تر شده و باز هم بیننده رو روی صندلی میخ کوب می کنه . داستان محوری سریال زندانی بودن یک دختر خوشگل در یک قلعه به دست یک انسان ماورا طبیعی است.

در اروپا، یک مأمور عملیاتی سیا به آدمکشی تبدیل شده که از نیروهای مرموزی فرار می‌کند، زیرا در تلاش است جان دخترانی را نجات دهد که حتی نمی‌دانند او وجود دارد.  

این فیلم در آینده ای نزدیک جریان دارد و داستان سفر طولانی سی مرد و زن جوان به فضا را روایت می کند. آن ها طی یک ماموریت چند نسلی به دنبال یافتن خانه ای جدید هستند. این ماموریت به دیوانگی کشیده شده و...

ریچارد پاس جنایتکار مشهور پس از استخدام توسط گروهی از سارقان، در یک دزدی طلا شرکت می کند. این دزدی نوید پیامدهای گسترده ای بر زندگی او و زندگی افراد بی شماری را می دهد...

وقتی یک هکر اطلاعات و اسرار دانش آموزان را در دبیرستان پخش می کند. سوفیا دانش آموزی باهوش اما گوشه گیر دبیرستان درصدد کشف هویت هکر بر می آید.

داستان دو افسر پلیس به نام های لیفرن و چی در جنوب غربی ناواهو دهه 1970 که وقتی به دنبال سرنخ هایی در یک پرونده قتل دوگانه می گردند، مجبور می شوند اعتقادات معنوی خود را به چالش بکشند.

تقریباً سه دهه پس از کشف ویروسی منحوس معروف به "تی"، شیوع یک بیماری اسرار تاریک شرکت آمبرلا را فاش می کند. فیلمی بر اساس فرنچایز ترسناک.

فیلمی جاسوسی و دلهره آور با بازی زنانی در نقش مامورین بین‌المللی.

مرگبار ترین قاتل جهان و دست و پا چلفتی ترین فرد نیویوک جایشان با یکدیگر عوض می شود...

کن کانکی بالاخره با طبیعت آدم خواری خویش کنار آمده است و ترس و تنفری که در وجودش قرار داشت را کنار گذاشته است. بعد از فرار از بند و شکنجه، او اکنون به آئوگیری پیوسته است؛ همان سازمانی که او را دزدید. این کار او باعث شده است دوستانش به اهداف حقیقی او و وفاداری اش شک کنند.

داستان جوانی به نام گری اگزی آنوین که پدرش را بر اثر یک حادثه از دست داده اما همچنان اشراف زادگان را مقصر مرگ پدرش می داند و از هر فرصتی برای ضربه زدن به آنها استفاده می کند. با اینحال زندگی پر دردسر اِگزی هنگام آشنایی با هری هارت دستخوش تغییر می شود.

سال 1960. پس از چندین بار اقدام به فرار، «فرانک ماریس» (ایست وود) را از زندان آتلانتا به آلکاتراز منتقل می کنند و «رئیس زندان» (مک گوهان)، که به زندانش می نازد، به او می گوید که هرگز کسی از آن جا فرار نکرده و فرار هم نخواهد کرد. اما در این جا نیز «فرانک» تصمیم می گیرد که فرار کند...