داستان یک بوکسور بازنشسته که به عنوان یک پیک مواد مخدر کار می کند ولی طولی نمی کشد که سر از زندان در می آورد، جایی که دشمنان او را مجبور به استفاده از خشونت می کنند.

این سریال درباره واقعیتی متناوب می باشد و بر بازی واقعی تکمیل شده تمرکز یافته, که دید شما را نسبت به حقایق اطراف جهان عوض می کند. داستان از قصر الحمرا در گرانادای اسپانیا شروع می شود که یک مسافر و یک هتل دار به طرز پیچیده ای درگیر موقعیتی مرموز می شوند.

طوفان عجیبی باعث آزاد شدن موجودات خونخوار عجیبی در شهر کوچکی می شود.گروه کوچکی از شهروندان در سوپرمارکتی دور هم جمع شده اند و برای زندگی خود می جنگند...

هنگامی که زوج خوشبخت، جولز و جاش خانه‌ی رویایی‌شان را می‌خرند، زنی زیبا به نام مورگان را برای کمک به طراحی داخل خانه استخدام می‌کنند،غافل از اینکه مورگان خانه را ازقبل می‌شناسد و هر کاری می‌کند تا خانه مال او شود.

یک کلانتر پیر که علاوه بر کوه مشکلات شخصی‌اش ، باید با یک سری از قتل‌های خونین هم سر و کله بزند. او که اصلا به وجود موجوداتی مانند گرگینه‌ها اعتقاد ندارد ، باید دلیلی منطقی برای قتل‌هایی که انگار یک گرگ بسیار بزرگ به مردم حمله کرده و آن‌ها را دریده است ، بیابد و…

داستان تلاش یک زوج جوان تام و ایو (حوا) برای حل مشکلاتی که با آن درگیر شده اند. آن ها باید یک آزمایش علمی سی روزه را تحمل کنند. اتاق، تخته و پنجاه هزار دلار پول و فقط یک ماه در مرکز تحقیقات،در ابتدا همه چیز آسان به نظر می آید تا اینکه...

مردی (بروسلی) که سوگند خورده است از خشونت دوری کند، همراه عموزاده هایش در یک کارخانه یخ شروع به کار می کند. اما زمانی که آن ها یکی یکی بطرز مرموزی ناپدید می شوند، او مجبور می شود سوگندش را زیر پا بگذارد.

در قسمت سوم، توماس قهرمان جوان داستان، راهی یک ماموریت خطرناک می‌شود تا درمانی برای یک بیماری مرگبار پیدا کند.

دختری به نام جین به همراه دوست پسر ثروتمند خود به تعطیلات می رود. همه چیز خوب پیش می رود تا اینکه دو دوست جدید به آن ها ملحق می شوند و به طور ناگهانی وضعیت خانه به شدت ظالمانه می شود و جین زخمی و خونین به حال خود رها می شود تا بمیرد. اما او زنده میماند و قصد گرفتن انتقامی خونین را دارد...

از لحظه ای که کشیش جدید شهر انتخاب می شود، "لیز" می داند او و خانواده اش در معرض خطر بزرگی هستند.

داستان هالا، به یک فعال مصمم محیط زیست که زندگی اش در طولانی مدت تهدید می شود.

«مک لاکلین» (کیج) و «جیمنو» (پنیا) در بین پلیس هایی بودند که پس از حمله به برج های مرکز تجارت جهانی، تلاش کردند مردم را از آن عمارت ها بیرون بکشند. وقتی برج ها فرو ریخت، «مک لاکین» و «جیمنو» هر دو در طبقه ی پنجم بودند و هر دو جزء آخرین آدم هایی بودند که زنده از لابه لای ویرانه های برج ها بیرون کشیده شدند و …