داستان شورشگری که به قربانیان کمک می‌کند تا از حاکمان محلی فرار کنند.

فیلم جان عزیز داستان عاشقانه ایست درباره یک سرباز جنگی بنام جان تایری (چنینگ تیتام) که عاشق یک دختر دانشجو آرمانگرا بنام ساوانا کارتس ( آماندا سیفیرد) می شود ، عشقی که با اولین نگاه و هنگامیکه جان در مرخصی سربازی است شکل می گیرد، در ساحل دریا و پس اینکه جان با یک شیرجه از بالای اسکله کیف در حال غرق شدن ساوانا را بیرون می آورد این رابطه آغاز می شود و پس از آن ۷ سال با عشق و نامه های عاشقانه سپری می شود اما …

در شبی که یک اتفاق نجومی در جریان است، هشت دوست در یک مهمانی اتفاقات دردسرسازی را تجربه می کنند و...

یک قاتل بی رحم یک زن که به تازگی بیوه شده است را می دزدد. این زن از دست او فرار می کند و به جنگل می رود. او اکنون نه تنها باید از دست این قاتل فرار کند، بلکه باید با ناهمواری ها و دشواری های طبیعی نیز دست و پنجه نرم کند...

در سال ۱۹۸۵ متفاوت با واقعیت، ابرقهرمانان در میان مردم وجود دارند. قاتل یکی از ابرقهرمانان سابق، رورشاک را به دنبال رد خود می کشد و در این بین چیزی را فاش می کند که می تواند سرنوشت دنیا را متفاوت با چیزی که ما میشناسیم رقم بزند.

ده سال از ماجرای قتل‌های پیشین گذشته . «سیدنی پرسکات» که پس از نوشتن کتاب درباره اتفاقات گذشته، اکنون به زندگی طبیعی بازگشته، دوباره با «شبح چهره» روبرو می شود.

متخصص رمزگشایی کتیبه های کهن داشنگاه هاروارد، رابرت لانگون، با توجه به اتفاقات مرموز پیش آمده برای واتیکان، کم کم متوجه خطر بزرگی میشود که دنیــا را نیز تهدید میکند ، حال او کسی است که پرده از این راز گشوده و میبایست جهانی را از شر شیاطین نجات دهد …

با ناپدید شدن یک زن، بعد از یک کولاک، ماشین وی در جادی ای در یک روستای کوچک دورافتاده پیدا شده است. درحالی که پلیس نمی داند از کجا شروع کند، پنج نفر با ناپدید شدن ارتباط دارند که هرکدام راز خاص خود رادارند.

زندگی یک روانپزشک که بیمارش خودکشی کرده, با معرفی برادر بازمانده به همسر و دخترش، مختل می شود.

در سال دو هزار و نوزده یک قاتل زنجیره ای در مادرید باعث ایجاد هرج و مرج شده است. مردم بی نام و نشان که به ظاهر هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند یکی پس از دیگری به قتل می رسند. این قتل ها ظاهرا باز آفرینی ریشه های مخفیانه ی شخصیت های ابر قهرمان کتاب های کمیک هستند. دیوید پلیس جوانیست که به تازگی به مادرید نقل مکان کرده و باید این پرونده های قتل را حل کند....

یک زن و شوهر با لحظه ای مهم و سرنوشت ساز در رابطه شان مواجه می شوند. آن ها به طور ناخواسته درگیر یک معمای قتل شده اند.

داستان آشنایی لازارو، پسر کشاورزی که عده‌ای او را ساده ‎لوح می‎خوانند با تانکردی، پسری نجیب‎زاده که توسط آرزوها و تصوراتش نفرین شده است، می‎باشد.