نیکلاس انجل، از پلیس‌های برتر لندن است که بدلیل توطئه همکارانش به شهر کوچکی منتقل می شود. در ابتدا همه چیز آرام است اما پس از رخ دادن یک قتل او به همه چیز مشکوک می شود و به کمک همکار چاقش دنی بارتمن، به دنبال کشف راز ماجراست.

آیدین، بازیگر بازنشسته ای است که حالا یک هتل کوچک در مرکز آناتولی را اداره می کند و روابطش با همسر جوانش، نهال بسیار خروشان و جنجالی شده است و خواهرش نکلا هم در تلاطم طلاقی است که اخیراً پشت سر گذاشته...

در سال 1962در هایتی، یک مرد مرده به زندگی بازگردانده شده تا در مزرعه ی نیشکر کار کند. چندین سال بعد یک نوجوان این راز خانوادگی را برای دوستان خود تعریف کرده و یکی از آن ها دست به انجام کار جبران ناپذیری می زند.

در یکی از محله های فقیر نشین حومه ی پاریس، یک مجتمع مسکونی به محاصره ی پلیس درمی آید. سه جوان ساکن در مجتمع، «سعید» (تاقمائویی)، عرب مهاجر؛ «ون» (کاسل)، یهودی کله شق؛ و «اوبر» (کونده)، افریقایی بوکسور، که به خاطر بی کاری به شغل های پست و سرقت و خرید و فروش مواد مخدر روی آورده اند، با پلیس درگیر می شوند...

گروهی از دزدان قدیمی به فوکت در جنوب تایلند می روند. آن ها هم اکنون از دزدی فاصله گرفته و به شغل مبادله اشتغال دارند. زندگی خوش آن ها تا زمانی ادامه دارد که مهدی به سراغشان می آید. مهدی بعد از یکی از دزدی ها به پانزده سال زندان محکوم شد و اکنون به دنبال سهم خود می گردد.

داستان فیلم به مبارزات جنبش ۲۶ ژوئیه به رهبری فیدل کاسترو و با همراهی ارنستو چگوارا که یکی از شمایل های قرن بیستم است پرداخته که به سرنگونی رژیم ژنرال باتیستا در کوبا انجامید …

مارتین ادن در تلاش است تا از طبقه ی کارگر فاصله بگیرد و شرایط مالی و زندگی خود را بهبود بخشد. او به صورت جدی و با علاقه ی بسیار زیادی به دنبال آموختن است و امیدوار است که از این طریق بتواند به یکی از افراد سرامد جامعه تبدیل شود.

دو دوست ساده لوح یک مگس عظیم الجسه را در صندوق عقب ماشین شان پیدا می کنند و تصمیم گرفتندگرفته اند آن را اهلی کرده و با آن کسب در آمد کنند.

فیلم درباره نسل بشر است، عظمت و فرومایگی او، خوشی و غم او، اعتماد به نفس و اضطراب های او و خواسته اش برای دوست داشتن و دوست داشته شدن...

روایت مادر واقعی یک کودک که به طور غیر منتظره با زنی که فرزندش را به فرزند خواندگی پذیرفته، تماس می گیرد.

داستان یک روزنامه نگار مشهور که پس از یک سانحه ی رانندگی عجیب و غریب که زندگی اش را تغییر داده, در حال عادت به شرایط شغلی و زندگی شخصی خود می باشد.

در سال 1942 "رایش" سوم در اوج قدرت خودقرار دارد. گروه مقاومت چکسلواکی در لندن تصمیم به برنامه ریزی عملیات بلند پروازانه نظامی در جنگ جهانی دوم دارد: عملیات انتروپوید.