«آدام درایور» نقش یک استند-آپ کمدین و «ماریون کوتیار» نقش همسر او، یک خواننده‌ اپرای معروف را بازی می‌کند. زندگی باشکوه آن‌ها با به دنیا آمدن دخترشان «آنت» چرخشی غیرمنتظره پیدا می‌کند.

الکسیس در ده سالگی خانواده‌ی خود را به طرز بی‌رحمانه‌ای از دست می‌دهد، این حادثه باعث بازگشت شنوایی او می‌شود و یک توانایی بالقوه در او ایجاد می‌کند که می‌تواند از طریق بخش تاریک موسیقی خودش را احیا کند.

زنی روستایی توسط فردی تهدید جانی می شود. او توانایی کمک گرفتن از اطرافیانش را ندارد و مجبور می شود امور را خودش به دست بگیرد.

مردی جوان به نام تام که به تازگی از بیمارستان روانی مرخص شده، عمارتی را پس از مرگ والدینش به ارث می‌برد. اما پس از وقوع اتفاقات پی در پی، او پی می‌برد که این عمارت دارای رازهای ترسناک فراوانی می‎باشد.

تاکائو که یک دانش آموز درس خوان می باشد که دوست دارد طراح کفش ماهری شود. یک روز او تصمیم می گیرد که از مدرسه به باغ ژاپنی برود و در آنجا فکر کند و درباره آینده خود تصمیم گیری کند. در باغ زن مرموزی به نام یوکینو را می بیند و مجبور می شود وقتش را با او بگذراند...

یک زن و شوهر امریکایی به فستیوال سن سباستین می روند و درگیر جادوی این رویداد، زیبایی و دلربایی شهر و تخیل به کار رفته در فیلم ها می شوند.

راننده یدک کش صنعتی که از بی خوابی رنج می برد ، پس از مرگ نابهنگام پدرش به خانه دوران کودکی خود باز می گردد تا دریابد که حضور ماوراءالطبیعه در این خانه زندگی می کند و سرزمین مقدسی را که بر روی آن ساخته شده است...

"کریشنا مورتی" یکی از نویسندگان برجسته، دنیا را همانند یک پاندول ساعت می داند که این پاندول در حال نوسان است. اگر " سمت راست" گذشته باشد، "سمت چپ" آینده است و میان این دو زمان "حال" او اعتقاد دارد، هر چیزی که در ذهن ما است، گذشته مرده است، حتی خود فکر هم گذشته است. که داستان این انیمیشن هم مرتبط با این موضوع است.

ایوان، کینپی و شینوسوکه دوستان دوران کودکی هستند. آنها دوجو آموزش دیدند، با هم زندگی کرده و نان و نمک همدیگر را خورده اند. شدند. آنها همچین با ازدواج فامیلی‌، با هم خویشاوند می شوند. اما شوهرش انتقام می گیرد و او را می کشد ...