نگاهی شخصی به ظهور ناپلئون بناپارت و خیزش سریع و بی رحمانه او به سمت امپراطوری و وابط اعتیاد آور و اغلب ناپایدار او با همسر و عشق واقعی او ژوزفین.

بارنی تیم خود را با خون جدید برای یک نبرد شخصی تقویت می کند: برای سرنگونی کنراد استونبانکس ، بنیانگذار بی مصرف ها و یکی از معامله گران معروف اسلحه که جهنم خود را برای از بین بردن بارنی و تک تک افراد وابسته به خود جلب کرده است.

گریویل وین، جاسوس دوران جنگ سرد و مافوق روسیش، سعی می کنند که بحران موشکی کوبا را خاتمه دهند و ...

در دوران جنگ جهانی دوم، یک آمریکایی ماجراجو به نام «ریک»، کافه‌ای را در شهر کازابلانکا(در کشور مراکش) اداره می‌کند. او با دیدن معشوقه‌ی سابق خود که اکنون با فرد دیگری ازدواج کرده است، خاطرات گذشته‌ی خود را مرور می‌کند.

داستان سریال در مورد تیمی ویژه بنام SEAL Team Six می باشد که متعلق به ارتش ایالات متحده آمریکا است. این تیم در اواسط سال 2014 ماموریتی سری برای به قتل رساندن یکی از رهبران طالبان داشت. ولی موضوع زمانی شکل میگیرد که اعضای تیم متوجه موردی مشکوک در مورد یکی از نیروهای فعال در ایالات متحده می شوند که وی با طالبان به صورت غیر مستقیم همکاری می کند و ...

داستان قابل توجه میپ گیس، یک زن هلندی که زندگی خود را برای پناه دادن به خانواده آنه فرانک از نازی ها برای بیش از دو سال در طول جنگ جهانی دوم به خطر انداخت.

هنگامی که یک سرباز سابق که مقداری طلا را در بیابان لاپلند کشف می کند، سربازان نازی به رهبری یک افسر وحشی با او می جنگند.

پس از شکست « عملیات بال های سرخ » در سال دو هزار و پنج ، چهار عضو نیروهای ویژه وظیفه دارند تا در یک ماموریت خطرناک و حساس ، تروریست معروف طالبان به نام احمد شاهد را پیدا کرده و از بین ببرند...

کایوس مارتینوس کوریولانوس ( رالف فاینس ) فرمانده مقتدر رُمی است که شجاعتش زبانزد عام می باشد. اما این جنگجو مشکل بزرگی دارد و آن اینکه به مردم تحت فرماندهی اش بی اعتناست و ظلم های بسیار را بر آنها روا می دارد. در نتیجه همین رفتارها وی سرانجام از فرماندهی برکنار و از رُم تبعید می شود. کوریولانوس که از این تبعید خشمگین شده، تصمیم به انتقام از مردم سرزمینش می گیرد و...

برونو پسری هشت ساله است که در خلال جنگ جهانی دوم با پسری یهودی در آنسوی پرچین‌های اردوگاه نازی‌ها دوست می‌شود و اتفاقات غیرمنتظره‌ای پیش می‌آید...

نبرد استالینگراد. «واسیلی» (لو) تک تیزاندازی اهل اورال است که در سال 1942 به استالینگراد منتقل شده؛ و «سرگرد کونینگ» (هریس) آلمانی، استاد تک تیزاندازی است که به هر وسیله ای شده تصمیم گرفته دشمن قدرش را از میان بردارد.

داستان فیلم در جریان جنگ جهانی دوم در مورد اسیر جنگی «کلمنز فارل» که در اردوگاهی در شرق سیبری به سر می برد، روزی از آنجا فرار می کند و ...