جولیا پالمر یک کارمند حرفه ای در زمینه ی همسر یابی است، زندگی او پس از ورود مرد خوشتیپی به نام دانیل به محله دچار تغییراتی می شود. حرفه ی جولیا به گونه ای است که نباید مسائل شخصی و عاطفی اش را با مسائل کاری اش قاطی کند. دانیل مرد مجردی است که با اصرار جولیا راضی می شود که عضو این شرکت همسریابی شود و نیمه ی گمشده ی خودش را پیدا کند.

داستان یک تاجر نیویورکی که باید میان کسب و کار و عشق خود یکی را انتخاب کند.

یک طراح داخلی ساختمان با خود شور و نشاط را به خانه‌ی یک مرد بیوه و دخترش می‌بآورد و عشق را در آنجا می‌یابد.

یک نوازنده ترومپت تلاش می کند فرشته ای را از دست یک گنگستر بی رحم نجات دهد …

تخریب خانه پدربزرگ و مادربزرگ مرد جوانی، وی را به انتقام جویی تحت شخصیتی نقابدار سوق می دهد.

داستان زن جوانی که با نویسنده یک رمان محبوب آشنا می شود و خود را درگیر یک مثلث عشقی خطرناک می بیند.

بعد از بدنیا آمدن «رنزمه» دختر «بلا» و «ادوارد»، خانواده کالن تصمیم می گیرند دیگر خانواده های خون آشام را با خود متحد کنند تا بتوانند در مقابل خطری که از جانب ولتری آن ها را تهدید می کند، مقاومت کنند...

گروهی از پسرانی که با یکدیگر دوست هستند به چند خواهر مرموز که تو خانواده ی خشک و مذهبیشان به شدت تحت مراقب هستند علاقه مند میشوند تا اینکه یکی از این خواهران دست به خودکشی میزند و ...

مبارزه یک معلم جوان دبیرستان با خود بین تسلیم شدن در برابر خواسته هایش یا انجام کار درست.

پس از وقوع یک حادثه ی غم انگیز در یک خانواده، یک نویسنده بین دو راهی عشق دوران کودکی اش و وسوسه های غریبه ای مرموز گیر کرده است.

یوها همسرش را در حادثه ای از دست داده است. اکنون با گذشت سال ها او هنوز هم احساس تهی بودن کرده و توانایی برقراری ارتباط با افراد را ندارد. ملاقات با مونا، یک زن چیره گرا، همه چیز را عوض می کند.

لوکاس جوان با عمه مذهبی خود در یک شهر آرام و روستایی زندگی می کند. اما این زندگی کمی آشفته با روزهایی است که عمه ی خیرخواه از آمدن برادرزاده دیگر به نام ماریو از زندان خبر می دهد.