در منطقه‏ ساحلى كالیفرنیا. ، دسته‏ هاى پرندگان از گونه های مختلف که رو به ازدیاد هستند، به مردم شهر حمله مى‏ كنند...

روایت مادری که از یافت جسد پسرش ناامید شده است، تصمیم می‌گیرد که برای امتحان کردن آخرین شانسش، به زادگاه یک قاتل زنیجره‌ای سفر کند. این مادر موفق می‌شود که اسرار بسیار تاریک و ترسناکی را یافت کند اما .....

مادری به همراه پسر ۲۸ ساله اش «دوجون» زندگی آرامی دارد. یک روز در محله آن ها دختری به طرز وحشیانه به قتل می رسد، و دوجون توسط پلیس به عنوان قاتل شناخته شده و دستگیر می شود. اکنون مادر او باید بی گناهی او را ثابت کند، یا اینکه برای همیشه در زندان رهایش کند...

پزشک قانونی، در سر جسدی به شدت آسیب دیده، کپسولی پیدا می‎کند که حاوی یک شماره تلفن و یک کلمه است، آن کلمه، اسم دخترش است...

از نگهبانان زمین خواسته شده است که تخم مرغ اژدهای طلایی گرانبها را پیدا کنند و آن را از شر دزدان دریایی خبیث در امان نگه دارند.

پسر بچه 12 ساله ای به نام Miguel که خانواده اش مخالف جاز و موسیقی هستند و اورا از پرداختن به آن منع کرده اند. ولی او آرزو دارد روزی تبدیل به یک نوازنده حرفه ای همچون الگوی خود ارنستو د لا کروز شود. بالاخره تصمیم میگیرد دل به دریا بزند و و راهی سرزمین مردگان شود تا حقیقت پنهان شده پشت داستان زندگی خانواده اش را کشف کند. در این راه با هکتور که فردی حقه باز است آشنا میشود و داستان فیلم رقم میخورد…

داستان دو مرد که یاد می گیرند که با یک راز آسیب زا که ماجرای قتل هم مدرسه شان است، مقابله کنند.

آلیس، مادری مجرد و پرورش‌دهنده‌ی گیاهان بزرگ در یک شرکت است که مشغول توسعه گونه‌های جدید است. برخلاف سیاست‌های شرکت، او یک خانه را به عنوان هدیه برای پسر نوجوانش، جو، می گیرد.

دو کاراگاه، یکی تازه کار و دیگری کارکشته به دنبال دستگیری یک قاتل زنجیره‌ای هستند که با الهام از هفت گناه کبیره(شکم پرستی، تنبلی، خشم، طمع، حسادت، تکبر و شهوت) قربانی های خود را انتخاب می‌کند

مردجوانی پس از فوت همسرش دچار افسردگی و ناراحتی و رنج شدید می شود. او پس از مدتی دارای دوشاخ رو سر خود می شود (!) که باعث می شود همگان از او بعنوان شیطان یاد کنند...

«دکتر آنا فاکس» جامعه‌گریز که به تنهایی زندگی می‌کند، در حال جاسوسی از همسایه‌ی جدیدش در نیویورک سیتی، جنایتی را با چشمانش مشاهده می کند...

«ویرجیل» مردی ثروتمند و تنهاست که دلال آثار هنری می‌باشد. با اینکه هیچ زنی در زندگی شخصی او دیده نمی‌شود ولی علاقه‌ی شدیدی به جمع‌آوری تابلوهای معروفی که از چهره‌ی زنها کشیده شده، دارد. روزی که «ویرجیل» برای بازدید خانه‌ای قدیمی رفته بود، به طور تصادفی متوجه می‌شود که یک دختر، خود را در آن خانه حبس کرده است.