« ژولى » ( کارون ) ، دختر بی سرپرست ساکن یتیم خانه اى در فرانسه تحت قیمومیت و حمایت مالى مردى خوش گذران ( آستر ) قرار دارد که او را نمى شناسد . اما وقتى به امریکا می رود و دلباخته مرد مىی شود ، راهى جز افشاى واقعیت نمی ماند ....

علاالدین، یک پسر خیابانی، بطور تصادفی شاهزاده یاسمین که بطور مخفیانه در شهر میگردد، را ملاقات می کند. آن‌ها عاشق یکدیگرند، اما یاسمین فقط می تواند با یک شاهزاده ازدواج کند.

تیلور بارنوم یک مجری، بازرگان، نویسنده، ناشر، نیکوکار و همچنین بنیانگر سیرک بارنوم و بیلی که تقریبا از هیچ و صفر شروع کرد و تصمیم گرفت که نمایشی را به راه بیاندازد که شور و احساس آن به کل دنیا منتقل شود.

«سلما» ، زنی مهاجر است که از همسرش جدا شده، و یک پسر دارد که در کارخانه ای در یکی از مناطق روستایی امریکا کار می کند, او رفته رفته بینایی اش را از دست می دهد. تنها عاملی که او را از شر مصایب زندگی رهایی می بخشد، علاقه ی شدیدی است که به موسیقی دارد...

روایت یک دختر و پسر جوان عاشق است که با سرپیچی از پدر و مادر و دوستان خود ماندن در کنار هم را انتخاب کرده اند. این فیلم موزیکال اقتباسی از فیلم Valley Girl سال ۱۹۸۳ است.

یک جادوگر زن و شوهری را وادار می کند که از قصه های قدیمی اشیاء جادویی را بدزدند و نزد او بیاورند تا طلسمی که بر آن ها افتاده را از بین ببرد.

در زیرزمین‏ هاى اپراى پاریس، موسیقی دان بدقیافه ی زندگى میکند که به « کریستین »، یکى از خوانندگان ذخیره‏ ى اپرا، دل میبندد...

در یک شهر بزرگ صنعتی و در آلونکی نیمه ویران، «چارلی باکت» کوچولو (هایمور) هم راه پدر و مادر و دو مادربزرگ و پدربزرگ، زندگی گرم و صمیمانه ای دارد، تا این که بلیت ویژه ی طلایی پنهان در زرورق شکلات های «ویلی وانکا» (دپ) را پیدا می کند. او به این ترتیب هم راه چهار برنده ی دیگر به گشتی خصوصی در داخل کارخانه ی عظیم «ویلی وانکا» دعوت شده است...

کوالایی به نام باستر مون با راه اندازی بزرگترین مسابقه آوازخوانی جهان، از آخرین فرصت خود برای احیای مرکز تئاتر خود بهره می برد.

شامل آهنگ‌های جدید و قدیمی برن است؛ او رهبری گروه ۱۱ نفره‌ای از نوازندگان و خوانندگان را برعهده دارد و تک‌گویی‌هایی اعم از مسائل شخصی تا اجتماعی-سیاسی شامل بی‌رحمی پلیس، مشارکت رأی دهندگان، تغییرات اقلیمی و مهاجرت انجام می‌دهد و ...

پاپی، برنچ و دوستانشان برای بازگرداندن نظم و متحد کردن ترول‌ها به یک ماموریت فوق‌العاده به تمامی سرزمین‌های دیگر می‌روند. اما در این مسیر با مشکلات فراروانی مواجه می‌شوند و…

اسپانیا، سال 1519، «کورتس»، ماجراجوی افسانه ای اسپانیا، این بار در جست و جوی ال دورادو، شهر گم شده و معدن طلا، راهی سفر شده است. دو شیاد حقه باز اما خوش سر و زبان به نام های «تولیو» و «میگل» نیز که در واقع کارگران اصطبل هستند، به طور قاچاقی با «کورتس» هم سفر می شوند.