«پاتریک بیتمن» (بیل) جوانی اهل نیویورک و معقول و خوش سر و لباس است. اما در پشت این چهره ی او، یک هیولا نهفته است. «بیتمن» شب ها کار واقعی اش را شروع می کند و به شکار و کشتن ولگردها و زنان خیابانی می پردازد...

زنی به خانه ی خانوادگی خود باز می گردد و متوجه می شود که هیولا ها آن جا را اشغال کرده اند.

هنگامی که یک خانواده به عمارتی جدید نقل مکان می کنند، پسر کوچک آن ها با یک عروسک به نام برامس که بسیار شبیه به انسان است، دوست می شود. این در حالی است که آن ها از تاریخ تاریک این خانه مطلع نیستند و نمی دانند که قرار است چه اتفاقات وحشتناکی برای آن ها رخ بدهد…

شیطانی وارد بدن زنی می‌شود. 160 سال بعد، گروهی از شکارچیان روح باید مهمانی خود را ترک کرده و رازی را کشف کنند...

این فیلم داستان یک زن و مرد را به تصویر می‌کشد که بعد از حادثه‌ای که برای آنها پیش می‌آید ، به یک بیمارستان منتقل می‌شوند. بعد از مدتی آنها متوجه می‌شوند که این یک بیمارستان معمولی نیست و زندگیشان در خطر است. برای همین آنها تلاش می‌کنند تا جانشان را نجات دهند و زنده بمانند. اما…

شش غریبه تحت شرایطی که قابل کنترل نیست با یکدیگر روبرو می‌شوند و برای نجات باید از هوششان استفاده کنند.

هنگامی که پدر هدر میسون ناپدید می شود؛ او به داخل یک دنیای موازی عجیب و ترسناک کشیده می شود. دنیایی که جواب تمام کابوس های وحشتناکی که از دوران بچگی همراهش هستند در آنجا نهفته است...

داستان جوانی بیست و چن ساله به نام جاناتان که تنها در شهر محل زندگی خود در شیفت شب فروشگاهی کار میکند. برخورد غیرمنتظره با یک زن مرموز زندگی او را زیر و رو میکند و...

داستان مادر تک سرپرستی که پس از ملاقات دو فرزند خردسالش با پدربزرگ و مادربزرگشان متوجه می شود که همه چیز در زندگی خانواده اش بسیار بد پیش می رود.

داستان زن جوانی که گرفتار یک نفرین و تهدید وحشتناک می شود، او در 7 روز بعد قرار است توسط یک روح شیطانی به کام مرگ فرستاده شود.

این فیلم درباره ی هیولایی به نام لری است که از طریق تلفن های هوشمند و دستگاه های قابل حمل ظاهر می شود. این اثر فیلم بلندی است که از روی یک فیلم کوتاه با همین نام، محصول سال دو هزار و هفده، ساخته شده است.

در خیابان الم، «نانسی تامپسن» و گروهی از دوستانش، در خواب هایشان توسط قاتلی با پنجه های تیز و بلند، بنام «فردی کرگر» مورد اذیت قرار میگیرند. نانسی باید سریعا چاره ای بیاندیشد، زیرا «فردی» قربانی هایش را به سرعت، یکی پس از دیگری به کام مرگ می فرستد...