داستان چهار نوجوان دبیرستانی که یک کنسول بازی قدیمی را پیدا می‌کنند و ناخواسته وارد تنظیمات بازی جنگل میشوند. اکنون آنها به آواتارهایی تبدیل شده اند که خود به هنگام شروع بازی انتخاب کرده بودند.

داستان خانواده ای در سال ۱۹۵۰،‌ در تگزاس آمریکا. فیلم ماجرای زندگی پسر بزرگ خانواده، «جک» (شان پن) را دنبال می کند، از دوران کودکی، تا زمانی که به مردی بالغ تبدیل شده و سعی دارد رابطه اش با پدرش (برد پیت) را بهبود بخشد. جک خودش را در دنیای مدرن گم کرده است و به دنبال جوابی برای سوال‌هایش در مورد حقیقت و معنای زندگی می گردد.

پدری که در طول زندگی اش عاشق قصه گویی بوده و همواره قصه های شیرینی از زندگی خود برای روایت کردن دارد و پسری که تمام قصه های پدر را زاییده ذهن او و کذب می داند و از اینکه همواره در طول زندگی اش مجبور بوده به این داستانهای دروغین گوش بدهد خسته شده، او فکر می کند که هیچ چیز از زندگی واقعی پدرش نمی داند و حالا که خودش در آستانه بچه دار شدن است دوست دارد به واقعیت زندگی خود وپدرش آگاه شود. حالا پدر در آستانه مرگ است و قصه ها هم رو به پایان...

پیش درآمدی بر فیلم سفید برفی و شکارچی. دو خواهر اهریمنی آماده فرمانروایی بر سرزمین خود می‌شوند، اریک و همسرش سارا، تصمیم می گیرند که در مفابل آنها بایستند.

پس از اینکه مرد جوانی در تصادف جان خود را از دست می دهد.روحش بدن را ترک نکرده و در زمین می ماند تا با کمک یک روانشناس، عشقش را از خطری که او را تهدید می کند برحذر دارد.

اژدها هایی با نفس های آتشین از زیر زمین بیرون می آیند و همه دنیا را به آتش می کشند و اینگونه حکومتشان را بر زمین آغاز می کنند.

داستان مردی که عاشق دختری است و در گوشه دیگری از شهر، دستی از آزمایشگاه فرار کرده و به دنبال بدن خود است...

یک مبارز بیابانی در برابر ارتش شیطانی که در حال نابودی وطنش است, قیام می کند. او جادوگر اصلی دشمن را اسیر می کند، و او را به اعماق صحرا می برد و برای نبرد نهایی آماده می شود.

داستان یک دختر جوان دبیرستانی که در گذشته باعث مرگ شخصی شده بود و خودش را سرزنش می کند. او به تازگی با کسی آشنا می شود که نمیداند که وی یک فرشته می باشد و به مدت هزاران سال است که عشق او را در سینه دارد.

کشتی گیر مصصم یازده ساله پس از کشف یک ماسک جادویی، وارد مسابقات می شود تا تبدیل به فوق ستاره بعدی کشتی حرفه ای نمایشی شود ...

دختری به نام «چیهیرو» به همراه پدر و مادرش، در حال جابجایی به خانه‌ی جدیدشان هستند. آنها راه خود را گم می‌کنند و وارد شهرکی متروکه می‌شوند که پر از غذاهای متنوع است. «چهیرو» پس از گشت زدن در شهر پیش پدر و مادر خود برمی‌گردد تا از آنجا بیرون بروند ولی می‌بیند که آنها به خوک تبدیل شده‌اند و تصمیم می‌گیرد راهی برای نجات والدین خود پیدا کند.

داستان پسربچه ‎ی یتیمی که برای ادامه‌ی زندگی، به عمارت عمویش می‌رود. او پس از مدت کوتاهی درمی‌یابد که عمویش به همراه یکی از همسایه‌ها، دو جادوگر هستند که در تلاشند تا پیش از نابودی دنیا، ساعتی را که در داخل یکی از دیوارهای عمارت جاسازی شده پیدا کنند. اما…