پسر بچه ای بنام "تیم" در خانواده ای زندگی می کند که همه به او عشق می ورزند و این مسئله زمانی بهم می خورد که خانواده اش پسر بچه ای کت و شلواری را برای بازی کردن با او به خانه شان می آورند و "تیم" زمانی که می بیند دوست جدیدش نظر همه را جلب کرده قصد دارد تا با او وارد رقابتی سخت شود و ...

دختری جوان و پیرمردی تنها افراد روستایی هستند که داستان‌هایی در رابطه با حضور اژدها در آن گفته می‌شود.

زمانی که یک دختره زیبا وارد یک شهر غرق در داستان های پری دریایی میشود ، همه را محسور خودش میکند اما چیزی نمیگذرد که او دست به ویرانی شهر میزند

پسر خدای دریا، به منظور نجات بهشت زیبایشان از نابودی ابدی، عازم سفری دریایی خطرناکی می شود تا بتواند پشم طلایی را بدست بیاورد اما ...

دنیا رو به نابودی است و مادری در حال مرگ پسر جوانش را برای پیدا کردن مکانی که به آرزوها حقیقت می‌بخشد، می‌فرسد.

یک دانش آموز دبیرستانی که هنوز از بدن خود اطلاعات کافی ندارد, متوجه می شود وقتی مورد سواستفاده مردان قرار می گیرد قابلیت ویژه ای از خود نشان می دهد...

بریار و برامبل به همراه دوستشان، ویک، به صورت اتفاقی به عصر حجر منتقل شده اند. آن ها به دنبال یافتن راهی برای بازگشت به قرن بیست و یکم هستند و در این مسیر با خطرات مختلف و حیوانات عجیب و غریبی روبرو می شوند...

در نیوجرسی. پسر دوازده ساله ای به نام «جاش باسکین» (ماسکو)، در یک کارناوال, در یک ماشین جادویی , آرزو می کند که بزرگ شود. پس از شبی طوفانی، «جاش» بیدار می شود و خود را یک مرد سی و پنج ساله (هنکس) می یابد.

پسر فانی زئوس، در یک سفر مخاطره انگیز قصد دارد خدای جهان زیرین و موجوداتش را از گسترش پلیدی شان به زمین و همینطور بهشت، باز دارد.

تیوری، یک ملازم نوجوان، بعد از پاسخ به یک ندای کمک، به ماموریتی خطرناک فرستاده می شود. او باید از سه پادشاهی عبور کند تا نامه ای محرمانه را به دست پادشاه برساند.

یک شاهزاده باید یاد بگیرد که چگونه قهرمان باشد. در زمان جنگ میان خدایان و شیاطین بر سر سلطه، یک شاهزاده به ماموریتی فرستاده شده است تا برادرش را نجات دهد و یک زره جادویی که به دست خدای نابودی به سرقت رفته بود را باز گرداند.

«الیوت ریچاردز» (فریزر) دل به عشق «آلیسن» (اوکانر) سپرده، اما این یکی کوچک ترین توجهی به او ندارد. روزی، ابلیس (هرلی) به سراغ «الیوت» مأیوس و ناکام می رود و در مقابل گرفتن روح او، قول می دهد که هفت آرزویش را برآورده کند...