یک نوجوان متوجه می شود که از فرزندان خدایان یونان است و برای حل و فصل نبرد بین خدایان وارد عمل می شود.

«پنه لوپ ویلهرن» فرزند خانواده ای ثروتمند و متشخص است. اما والدینش او را از کودکی در خانه محبوس کرده و ‏اجازه خروج از منزل را به او نمی دهند. چون پنه لوپ با دماغی بزرگ و شبیه خوک به دنیا آمده و دیگران با دیدن او ‏وحشت می کنند. خانم و آقای ویلهرن این اتفاق را ناشی از طلسمی قدیمی می دانند و تلاش دارند تا شوهری برای ‏دخترشان دست و پا کنند...

در این فیلم داستان زنی را می بینیم که احساس میکند توسط ارواح افرادی که قربانی سلاحی مرگبار شده اند تسخیر شده است.

نلی و سگش در حال گذراندن تعطیلات پاییزی با عمویش، هانیبال، هستند. اما با گذشت زمات متوجه شد که زندگی آرامی ندارد. چرا که عمویش...

مردی بدذات و عجیب و غریب، مشهور به «پنگوئن» (دنی دویتو)، به کمک یک تاجر فاسد بنام «مکس شرک» (کریستفر واکن) قرار است کنترل شهر گاتهام را در دست بگیرد. «بتمن»‌ تنها کسی است که می تواند جلوی آن دو را بگیرد، گرچه «زن گربه ای» (میشل فیفر) نیز راه و روش خود را برای مقابله با آن ها دارد...

یک درام معمایی که در آن کارآگاهانی با شخصیت های مختلف پرونده های مختلفی را حل می کنند.

پاسداران کهکشان، بدن راد آلبرایت را گم کرده اند. این بدن به دست بی کی آر، خبیث ترین تبه کار کهکشان، ربوده شده است. این اتفاق باعث شده است ذهن راد در بدن یکی از فامیل هایش، السپث، قرار گیرد. قهرمانان جوان ما در یک سیاره ی بیگانه و مرموز، ماموریتی را برای یافتن تنها فردی که می تواند بی کی آر را متوقف کند، آغاز کرده اند. این فرد کسی نیست جز آرت آلبرایت افسانه ای که از قضا پدر راد نیز هست...

اختراع جدید و مرموز ون هلسینگ ,دراک و دوستانش را به انسان و جانی را به هیولا تبدیل می کند , حال دراک و همراهانش با سیمایی جدید، باید قبل از آنکه دیر شود راهی برای نجات خود بیابند.

داستانی در رابطه با موجودات نامیرا که بر روی زمین زندگی کرده و تاریخ و تمدن خود را شکل می‌دهند...

یک پسر ایرلندی به نام کیگان و یک دختر اسپانیایی به نام مویا به دنیای افسانه ای سفر می کنند که به آنها می آموزد تا ...

پسر جهنمی که بین دنیای ماوراالطبیعه و انسان‌ها گرفتار شده است نبردی قدیمی را برای گرفتن انتقام آغاز می‌کند.

نیویورک، قرن بیست و یکم. دغدغه ی موفقیت در کار چنان ذهن «کیت مکی» (رایان) را اشغال کرده که دیگر فرصتی برای عشق و عاطفه برایش نمانده است. محبوب سابق او «استوارت» (شراییر) که دانشمندی نابغه است، پنجره ای رو به زمان باز می کند و در نتیجه «لیوپولد» (جکمن)، اشراف زاده ی بریتانیایی، به زمان حال منتقل شود. چندی نمی گذرد که «کیت» و «لیوپولد» به یک دیگرعلاقه مند می شوند.