ملکه پاپی برای اولین بار سالانه هدایای تعطیلات مخفی پادشاهی را برنامه ریزی می کند، اما همه چیز آنطور که انتظار می رود پیش نمی رود.

ده سال پس از اولین ملاقات، آناکین اسکای واکر عشق ممنوعه ی را با پادما تجربه می کند ، "اوبی وان" تحقیقاتی را درباره سوقصد به سناتور انجام می دهد,او متوجه تشکیل ارتش مخفی جدی می شود.

هنگامی که یک مادر مجرد و دو فرزندش به شهر کوچکی می رسند، به تدریج از روابط خود با گوست باستر ها باخبر شده و از میراث پنهانی که پدر بزرگشان بر جای گذاشته بود مطلع می شوند.

در خلاصه داستان این فیلم ترسناک و فانتزی آمده است ، زمانی فرا رسیده که خون‌آشام‌ها به طور عمومی رفت و آمد می‌کنند و همه آنها را می‌شناسند. یک گروه مستندساز برای ساخت یک برنامه درباره‌ی ارتباط انسان‌ها و خون‌آشام‌ها با عده‌ای از خون‌آشام‌ها همکاری می‌کنند. اما چیزی نمی‌گذرد که متوجه می‌شوند چیزی بیشتر از آنچه که می‌دانستند در انتظارشان است و…

داستان هیلدا که در بدن یک غول بیدار می شود، حال او باید از عقل و شجاعت خود استفاده کند تا به خانه بازگشته و مجددا انسان شود تا شهر ترولبرگ را نجات دهد.

دو خواهر به همراه پدرشان، وارد خانه‌ی جدیدی می‌شوند که در یک روستا واقع شده و قدیمی می‌باشد. این دو خواهر در طول اسباب‌کشی و بعد از آن، شاهد اتفاقات عجیب و غریبی در آن خانه و محوطه‌ی اطرافش هستند که فقط در داستانها شاهد آن بوده‌ایم.

داستان دختری 12 ساله به نام کانا که از نوادگان خدایان به دنیا آمده است. خانواده او مأموریت دارند از سراسر ژاپن هدایایی را به گردهمایی خدایان در ایزومو برسانند.

زمانی که ورزشکاری جوان به مزرعه‌ای دور افتاده می‌رسد توسط زوجی جوان و مرموز مورد استقبال قرار می‌گیرد ...

آواتار کورا برای حفظ شهر ریپابلیک از شر نیروهای شیطانی در جهان مبارزه می کند.

«ویکتور» کشته شده است و «سلن» که تخصص اش کشتن گرگینه هاست و کینه عمیقی از آنها به دل دارد، بهمراه «مایکل» که یک موجود چند نژادی است در فرار از دست خون آشامان هستند. از سوی دیگر تنها فرمانروای خون آشام ها، «مارکوس»، که اکنون از خواب برخواسته و تبدیل به یک هیولای قدرتمند شده و ...

روایت گروهی از باهوش ترین بچه های یک پرورشگاه که راز تاریک آونجا را فهمیده و ناامیدانه در اندیشه ی فرار از آنجا هستند...

«سلن» یک جنگجوی خون آشام زیباست که در نبرد دیرینه بین خون آشام ها و گرگینه ها شرکت دارد. با اینکه او طرف خون آشام هاست، اما عاشق یک گرگینه بنام «مایکل» می شود...