داستان «جوکر» در دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی روی می‌دهد و زندگی «آرتور فلک» استند-آپ کمدین شکست‌خورده‌ای را روایت می‌کند که با طرد شدن از سوی جامعه به دنیای زیرزمینی جنایت‌ در شهر گاتهام گرایش پیدا می‌کند.

فیلمی درام و همچنین ورزشی از زندگی کشتی گیر سابق هندی بنام "ماهاویر سینگ" که او و دو دخترش در این راه برای نابودی ظلم های اجتماعی هندوستان می کوشند.

داستان واقعی زندگی ستاره ی موسیقی مسیحی، جرمی کمپ، و قصه ی پر از عشق و اندوه او که نشان می دهد امید هیچ گاه نابود نمی شود.

یک هابیت مهربان از اهالی شایر و هشت همراهش برای نابودی یک حلقه قدرتمند راهی سفر می شوند؛آنها قصد دارند سرزمین میانه را از شر ارباب تاریکی، "سارون" نجات دهند.

داستان سگی به نام انزو که درس های زندگی را که از صاحبش دنی یاد گرفته, به خاطر می آورد.

در دوران کورالیتو در آرژانتین، ساکنان یک شهر کوچک متوجه می شوند که رئیس بانکشان به همراه یک وکیل فاسد پول های آن ها را دزدیده است. آن ها اکنون نقشه ای برای باز پس گرفتن پول های دزدیده شده ی خود دارند.

داستان یک دختر جوان دبیرستانی که در گذشته باعث مرگ شخصی شده بود و خودش را سرزنش می کند. او به تازگی با کسی آشنا می شود که نمیداند که وی یک فرشته می باشد و به مدت هزاران سال است که عشق او را در سینه دارد.

جنگی که در آبخازیا در سال ۱۹۹۰ رخ می دهد ، مردی به نام Ivo در حالی که جنگ و در گیری همه جا را فراگرفته است ولی او مشغول چیدن محصولات کشاورزی اش که میوه ی نارنگی می باشد است در همین گیر و دار مردی زخمی به او پناه می آورد و او مجبور می شود به مرد زخمی پناه دهد...

داستان این فیلم درباره‌ی یک دستیار ویلون زن می‌باشد که در اولین کنسرت انفرادی‌اش ناپدید می‌شود، اکنون یک انگلیسی برای یافتن او به سراسر اروپا سفر می‌کند و…

زمانی که یک ویولونیست هیپ هاپ که در متروی نیویورک برای مردم اجرای زنده انجام میدهد، با یک رقاص کلاسیک برخورد میکند فرصتی بزرگ برای تغییر زندگی پیش پای هردوی آنها قرار میگیرد.

دهه ی 1950، استرالیا. «دیوید هلفگات» (رافالوویچ) با وجود سن کم، نشانه هایی از نبوغ در نواختن پیانو از خود نشان می دهد. او در نوجوانی (تیلر)، به لندن می رود تا تحت نظر «سسیل پارکس» افسانه ای (گلیگود) آموزش ببیند. بعدتر «دیوید» (راش) در یکی از حیاتی تری لحظات زندگی حرفه ای خویش روی صحنه از حال می رود.

فیلم در محله ی فقیر نشین «شهر خدا» در حومه ریو دو ژانیرو پیش میرود. محله ای که هیچ قانونی در آن حکمفرما نیست و مافیا شهر را در دست دارد. شهر پر است از خشونت و مواد مخدر. داستان فیلم پیرامون زندگی دو کودک است که در این شهر بزرگ میشوند و هر یک مسیری کاملا جدا را در پیش میگیرند: یکی عکاس می شود و دیگری دلال مواد مخدر.