در زمان آینده، در شهری بنام «مگا سیتی یک» که زیر سلطه ی تبهکاران است، نیروی پلیس به تنهایی بعنوان قاضی، هیئت منصفه، و جلاد عمل می کند. یک مامور پلیس ( کارل اوربان ) بهمراه یک کارآموز مشغول مبارزه با یک باند تبهکاری است که یک ماده مخدر بسیار خطرناک را در سطح شهر پخش می کنند...

داستان سریال در دنیایی مدرن و در عین حال رو به ویرانی جریان دارد که در آن منطقه ای وجود دارد که افراد میتوانند در آن بهترین زندگی با ناب ترین امکانات را داشته باشند، اما تنها 3 درصد از داوطلبان میتوانند برگزیده شوند و به این منطقه راه یابند…

وقتی بر اثر حمله ی گروه های مرده های متحرک وحشت بر شهرهای امریکا مستولی می شود، «فرانسین»، از مسئولان یک شبکه ی تلویزیونی، به اصرار دوستش «استیون» می پذیرد که بااستفاده از یک هلی کوپتر از مهلکه فرار کنند. دو تک تیراندز پلیس، «راجر» و «پیتر» نیز آنان را هم راهی می کنند.

در سال ۱۹۳۳ تهیه کننده ای جاه طلب بازیگران و خدمه یک کشتی را متقاعد می کند که برای فیلمبرداری به جزیره جمجمه بروند. در آنجا آنها با کونگ، میمون غول پیکری برخورد می کنند که در همان ابتدا عاشق بازیگر اصلی، آن درو، می شود.

هریتیک روشن و تایگر شروف برای بزرگترین نمایش اکشن سینمای هند به هم ملحق می شوند.

کاران به لندن می رود تا از وقوع یک حمله ی تروریستی در هند جلوگیری کند.

یک مامور سابق پلیس به نام ویل فورد باید خانواده‌اش را از آتش‌سوزی مهیبی که در بلندترین ساختمان جهان رخ داده است، نجات دهد.

هشت سال پس از حوادث پارک ژوراسیک، دکتر «آلن گرانت» به زندگی عادی خودش پرداخته و بدور از هر دایناسور زنده ای مشغول انجام تحقیقات روی فسیلهای دایناسورها است. اما متاسفانه کمبود پول برای تحقیقات باعث می شود که پیشنهاد یک بازرگان ثروتمند به نام «پائول کربی» را برای انجام یک پرواز کوتاه روی جزیره سورنا که دومین مرکز تحقیقاتی روی دایناسورها است را بپذیرد. چیزی که دکتر گرانت نمی داند اینست که کربی نیاز به کمک یک متخصص دایناسورها دارد تا به او و همسرش کمک کند که پسر ۱۴ ساله شان اریک را که با پاراگرایدل در جزیره سقوط کرده نجات دهند.

در قرن هجدهم، یک راهب هندی در باندلخند به دنبال انتقام برای ناعدالتی ای است که در گذشته اتفاق افتاده. هویت واقعی او و انگیزه اش از این کار ادامه ی داستان را شکل می دهد.

اولین داستان جیمز باند ماموریتی بود به مقصد ماداگاسکار که در این ماموریت او در پی یک تروریست به نام مولاکاست. همه چیز بر طبق برنامه پیش نمیرود و باند برای اینکه بتواند به مخفی گاه تروریستها نفوذ کند تصمیم میگیرد که موضوع را بدون دخالت M16 بررسی کند...

داستان یک مجرم خرده پا که با مرخصی موقتی از زندان آزاد می شود و با فرار از دست نگهبانان، به قصد انتقام نزد افرادی می‌ رود که او را به قاتلی خونسرد تبدیل کردند.

جوانی عاشق پیشه عاشق شده و باید ماجراجویی مورد علاقه‌اش را شروع کند.