داستان مردی که متوجه میشود بخشی از یک پازل بسیار بزرگ است.

پنجمین قسمت از مجموعه فیلم های «مقصد نهایی»، همانند قسمت های قبلی، داستان آشنای چند جوان را روایت می کند که هرکدام از آنها به شکل غیرمنتظره ای کشته می شود.

یک شورشی با قدرت خارق العاده اش با یک سازمان مبارزه می کند تا شهر را از شرارت و تاریکی نجات دهد.

سال ۲۱۵۴، انسان های ثروتمند روی یک ایستگاه فضایی زندگی کامل و بی نقصی را تجربه می کنند. در حالی که بقیه مردم روی کره زمین که ویرانه ای از آن باقی مانده، هستند. در این احوال مردی بنام «مکس» (مت دیمون) ماموریتی را آغاز می کند که ممکن است برابری را میان تمام انسان ها برقرار کند...

یک پلیس وظیفه دارد یک مجرم را تا ژاپن اسکورت کند. او همچنین در رابطه ی عشقی خود به مشکل برخورده است و به خاطر ترک شدن توسط معشوقه اش ظاهرش تغییر کرده است.

بیش 2000 سال از هنگامی که نزا پادشاه اژدهایان، فنگشن یانی را فتح کرد، می گذرد. پیک جوانی به نام لی یونشیانگ، اگرچه از منطقه فقیر نشین آمده اما زندگی رضایت بخشی دارد و با شرکت در مسابقات اتومبیلرانی ...

خانواده ای آمریکایی بعد از ساکن شدن در خانه جدیدشان در کشوری دیگر خیلی زود خود را وسط کودتایی بزرگ می یابند و سپس تمام تلاش خود را میکنند تا از محیطی که در آن خارجی ها را اعدام می کنند فرار کنند.

در طی فستیوال مامانکام که در بهارتاپوزا در تیروناوایا برگزار می شد، سربازان از مکان های مختلفی برای نبرد گرد هم می آمدند.

یکسال از حوادثی که برای پیتر، سوزان، ادموند و لوسی با وارد شدن به سرزمین نارنیا افتاده، گذشته است. آنها یکروز در یک ایستگاه قطار مجدداً وارد سرزمین نارنیا می شوند. هزار سال نارنیایی از خروج آنها از این سرزمین گذشته است، حیوانات ناطق از بین رفته اند و یک شاه شیطانی و سنگدل به اسم میراز بر آن سرزمین حکمرانی می کند...

پرستاری به نام پائول پس از دزدیده شدن و گروگان‌گیری همسرش، به ناچار باید یک مضنون به قتل را از بیمارستان فراری دهد و با همکاری وی همسرش را نجات دهد. اما…

یک مامور سیا متهم به جاسوسی برای روسیه می شود. او مجبور میشود از مافوق هایش بگریزد تا بیگناهی خود را ثابت کند.

آدم کشی حرفه ای به نام «لئون» (رنو) در آپارتمانی در محله ی ایتالیایی های نیویورک زندگی می کند. «استانسفیلد» (اولدمن)، مأمور فاسد پلیس، تمام خانواده ی همسایه را می کشد و تنها دختر دوازده ساله شان، «ماتیلدا» (پورتمن) که برای خرید بیرون رفته جان سالم به در می برد.«ماتیلدا» به «لیون» پناه می برد و خیلی زود این دو با یک دیگر دوست می شوند...