داستان مردی که پس از یک سانحه خجالت‌آور در محل کار، سعی می‌کند تا درباره یک توطئه تحقیق کند.

بیلبو و گروه همراهش مجبور به درگیری با گروهی از مبارزان می شوند, تا مانع سقوط کوهستان تنها به تاریکی شوند.

یک هابیت مهربان از اهالی شایر و هشت همراهش برای نابودی یک حلقه قدرتمند راهی سفر می شوند؛آنها قصد دارند سرزمین میانه را از شر ارباب تاریکی، "سارون" نجات دهند.

دورف ها به همراه بیلبو بگینز و گاندالف خاکستری، به سفر خود برای نجات اربور، شهر مادری شان، از دست اسماگ، ادامه می دهند. بیلبو بگینز هم تحت نفوذ حلقه ای مرموز و جادویی می باشد.

یک هابیت مردد به نام بیلبو بگینز, با گروهی از دورف های شجاع راهی "کوهستان تنها" می شود. تا خانه کوهستانی و گنجینه آن را از اسماگ باز پس بگیرد.

همزمان بانزدیک شدن فرودو و سم به موردور,پیروان پراکنده آنهادر برابر متحد جدید سارون،یعنی "سارومان"، وگروه های وحشی آیزنگارد ایستادگی می کنند.

گاندالف و آراگورن دنیای مردان را در برابر سپاه سارون رهبری می کنند, تا توجه او را از فرودو و سم که با یک حلقه به کوه نابودی نزدیک می شوند، به سمت خود جلب کنند.

یک مادر مجرد به همراه دو دخترش برای افتتاح یک غرفه در بازار شبانه به تایپه نقل مکان می‌کنند و هر کدام با چالش‌های سازگاری با محیط جدید خود روبرو می‌شوند و در عین حال تلاش می‌کنند وحدت خانواده را حفظ کنند.

فیونا، بهترین دوستش کیک و پادشاه یخ سابق، سایمون پتریکوف، ماجراجویی را در چندجهانی آغاز می‌کنند، از تهدیدهای جدید جاخالی می‌دهند و در این مسیر خودشناسی می‌کنند.

گروهی از مجرمان سابقه‌دار تمام تلاش خود را می‌کنند تا به موقع به مصاحبه آزادی مشروط خود برسند.

وقتی ماموریت‌های تعطیلاتشان خراب می‌شود، وین فکر می‌کند که با بابانوئل توی دردسر بزرگی افتاده است، که باعث می‌شود گنجینه‌ای از اتفاقات شاد گذشته برایش باز شود.

داستان مردی بازنشسته به‌نام چارلز که به آگهی یک کارآگاه خصوصی جذب می‌شود و برای یک مأموریت مخفیانه، به‌عنوان یک نفوذی وارد خانه سالمندان می‌شود.