یک زوج تازه نامزد کرده خانه رویایی خود را پیدا کرده اند. اما این موضوع وقتی که دوست صاحب قبلی خانه دائم در منزل ان ها به عنوان مهمان چمباته می زند، به یک کابوس تبدیل می شود. این کشمکش به یک جنگ بر سر قلمرو تبدیل می شود که خانه و ازدواج ان ها را نابود می کند...

پنج دوست و هم تیمی سابق، بعد از اینکه مربی بسکتبال شان فوت می کند، برای تعطیلات آخر هفته قرار می گذارند بعد از مدت‌ها دوباره همدیگر را ببینند و همراه خانواده هایشان خوش بگذرانند.

پنج فرد جهش یافته که علی رغم میلشان در تاسیساتی مخفی نگهداری می شوند, متوجه توانایشان در زدودن گناهان سابق و نجات خود می شوند.

در دوران ممنوعیت, یک سیاستمدار آتلانتیک سیتی هم در سیاست فعال است, هم با گانگسترها تعامل دارد.

آکیلا براون کودک‌سرباز، یک پسر پانزده ساله جامائیکایی را در حین یک سرقت مسلحانه دستگیر می‌کند، اما در یک شب طاقت‌فرسا آکیلا با چرخه‌ای از خشونت نسلی که فکر می‌کرد از آن فرار کرده روبرو می‌شود.

زک از آسایشگاه فرار می کند تا به آرزوی خود را یعنی گرفتن کشتی ,جامه عمل بپوشاند.

مرد میان سالی تصمیم می‌گیرد که برای یافتن دختر خود با ماشینش به سراسر کشور سفر کند، دختری که در کودکی رهایش کرده. وی با اتفاقات بسیاری روبرو می شود که...

دو افسر جوان پلیس در حین انجام یک بازجویی در ایست بازرسی، مقداری پول نقد و اسلحه از اعضای یک باند مواد مخدر خطرناک ضبط می کنند و این ماجرا باعث می شود تا این باند در پی نابود کردن آن دو باشند...

کهنه سربازی از جنگ عراق بازگشته و سعی می‌کند که دوباره وارد جامعه شود. او با شروع سفری در سراسر کشور سعی می‌کند که رابطه خود را با پسرش بازسازی کند.

«دیو» و «آرون» اجرای یک برنامه تلوزیونی پرطرفدار را بر عهده دارند و در آن با افراد مشهور مصاحبه می کنند. وقتی که می فهمند که رهبر کره ی شمالی یکی از طرفداران برنامه آن هاست، تصمیم می گیرند یک مصاحبه با او ترتیب دهند. اما در این بین CIA آن ها را احضار کرده و از آن ها می خواهد که او را به قتل برسانند...

داستان این فیلم بخشی از زندگی «هوارد هیوز» کارگردان و تهیه‌کننده و خلبان پرآوازه آمریکایی از اواخر دهه ۱۹۲۰ تا اواسط دههٔ ۱۹۴۰ است. او که دچار اختلال وسواسی جبری بود همواره به دنبال شکستن رکوردهای سرعت و فاصله پرواز بود.

فیلمی اکشن از زاویه دید قهرمان داستان، هنری. هنری که از مرگ حتمی نجات پیدا کرده، حافظه اش را از دست داده است. او به دنبال کشف هویت خود و نجات همسرش از دست یک رهبر جنگ طلب است که از سربازان نیمه ربات انسان نما استفاده می کند.