«مک لاکلین» (کیج) و «جیمنو» (پنیا) در بین پلیس هایی بودند که پس از حمله به برج های مرکز تجارت جهانی، تلاش کردند مردم را از آن عمارت ها بیرون بکشند. وقتی برج ها فرو ریخت، «مک لاکین» و «جیمنو» هر دو در طبقه ی پنجم بودند و هر دو جزء آخرین آدم هایی بودند که زنده از لابه لای ویرانه های برج ها بیرون کشیده شدند و …

پس از جنگ جهانی اول، یک جوان آلمانی که از مرگ نامزدش در فرانسه اندوهگین است؛ با مرد مرموزی آشنا می شود که بر سر مزار نامزدش گل می آورد.

در نیویورک «کانی» در برخوردی اتفاقی با جوانی فرانسوی به نام «پل مارتل» (مارتینز) آشنا می شود و با او رابطه برقرار می کنند. پس ازچندی «ادوارد» شوهر «کانی» پی به ماجرا می برد و شخصا با «پل» رو در رو می شود ...

بعد از جنگ جهانی دوم، یک سرهنگ بریتانیایی و زنش به هامبورگ می‎روند تا به بازسازی آن کمک کنند اما میان آنها و صاحب یک خانه تنش هایی به وجود می آید.

زندگی کودکان هولوکاست است که بعد از جنگ جهانی دوم به انگلستان نقل مکان کرده‌اند ، این نقل مکان ترسی را در بچه‌ها به وجود می‌آورد اما سرانجام به پیروزی و امید منجر می‌شود و…

مأمور بازنشسته ی FBI، «ویل گراهام» (نورتن) فرا خوانده می شود تا قاتل بی رحمی معروف به «توث فیری» را پیدا کند. «توث فیری» به طور هم زمان تمامی اعضای خانواده ها را می کشد و چشم های قربانیانش را با تکه های شکسته ی آینه می پوشاند. اما «گراهام» برای انجام این مأموریت نیاز به کمک قاتل زنجیره ای سرشناس، دکتر «هانیبال لکتر» (هاپکینز) دارد و …

یک دانشجوی پزشکی در یکی از دانشگاه‌های بزرگ آلمان سعی دارد از ارتباط یک استاد زیست‌شناسی با یک توطئه پرده بردارد

اگر ماشین ها هوشمندتر ازانسان ها شوند، چه بر سر بشریت خواهد امد؟؟؟

جریان این فیلم از بعد از جنگ جهانی دوم در آلمان آغاز می شود. وقتی یک زن به نام “هانا اشمیتز” با پسری ۱۵ ساله به نام “میشائیل برگ” رابطه ی عاشقانه اش را شروع می کند، اتفاقات زیادی بین آنها رخ می دهد …

فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است. دو کاراگاه در یک ماموریت به دنبال یک گروه قاتل به نام قاتلین قلبهای تنها هستند. این گروه از طریق افراد گوناگون اقدام به فریب قربانیان خود می کنند...

داستان یک هنرمند آلمانی به نام کرت بارنرت که از آلمان شرقی فرار کرده و در آلمان غربی زندگی می‌کند. اما در آنجا وی توسط نازی‌ها و رژیم آن‌ها شکنجه می‌شود.

داستان فیلم در سال ۲۲۳۳ اتفاق می افتد، دو پسر جوان مشتاق با نامهای جیمز و اسپاک با گروهی از اعضای سفینه فضایی برای نجات دنیا از شر نیروهای شیطانی فضایی اقدام به سفر به نقاط ناشناخته فضا می کنند و جیمیز در این سفر با اتفاقات و زندگی های عجیبی روبرو می شود...