داستان یک زن بازیگر که در اطراف یک شهر ساحلی پرسه می زند و در مورد رابطه اش با یک مرد متاهل، تامل می کند.

ادموند موری در کوهنوردی در قلب ارتفاعات، تماسی از همسر سابق خود دریافت می کند. پسر 7 ساله آنها در اردوگاه مفقود شده است. به زودی مشخص می شود که کودک ربوده شده و والدین از این اتفاق بشدت ناامید می شوند.

در روز تولد سارا بهترین دوستش، ویکتوریا، به او یک کیت تست ژنتیک هدیه می دهد تا او بتواند درباره ی اجدادش اطلاعات بیشتری به دست آورد اما همان شب ویکتوریا کشته می شود و...

داستان یک مرد آمریکایی که به تازگی با یک باند از قاچاقچیان مواد مخدر آشنا می شود و به عنوان راننده کامیون باید برای آنها در سراسر شهر کار کند و مواد پخش کند.

زمانی که کریس برای کریسمس به محل زندگی کودکی اش برمیگردد، به طرز اتفاقی با عشق دوران دبیرستانش یعنی جیمی که در آن زمان بهترین دوستش هم بود برخورد میکند، همان جیمی ای که با ردکردن کریس و خواستن فقط « دوستی معمولی » با او باعث شد که کریس به شخصی که به طرز وحشتناکی بی بند و بار است تبدیل شود. اما با دیدن مجدد جیمی کریس میفهمد که شانسی دوباره دارد تا بعد از سالها روابطش با جیمی را بیش از دوستی معمولی ببرد...

این مستند از طریق مصاحبه های اختصاصی و فیلم های آرشیو شده، نمایی نزدیک از هفت قهرمانی فرمول 1 مایکل شوماخر را به بینندگان عرضه می دارد.

یک کارمند اداری که به بی خوابی مبتلاست، به دنبال یافتن راهی برای تغییر زندگی خود، با یک صابون ساز شیطان صفت آشنا می شود، یک باشگاه مبارزه زیرزمینی تشکیل می دهد, که به چیزی ماورای یک باشگاه تبدیل می شود،

یک کلاهبردار سابق که اتفاقاً در سازمان CIA نیز خدمت کرده بوده، عازم یک ماموریت ضد تروریستی در کشور فرانسه می شود.

یک کارآگاه در نیویورک بر روی پرونده ی قتل دخترش کار می کند. او در سفر ماه عسل در لندن به قتل رسیده . چند زوج دیگر نیز در سراسر اروپا به سرنوشتی مشابه دچار می شوند و این کارآگاه تصمیم می گیرد از یک خبرنگار اهل اسکاندیناوی برای حل این معما کمک بگیرد.

برای کریستی هیچ چیز آن طور که به نظر می رست نیست. او افسر پلیسی است که نقش هر دو سوی قانون را ایفا می کند. او به همراه زنی زیبا به نام گیلدا قصد انجام یک دزدی پر ریسک دارد. آن ها هر دو باید تمام ابعاد فساد، خیانت و فریب را بررسی کنند.

زمانی که یک عامل مطبوعات در نیویورک به درجه بالا میرسد ، یک رسوایی بزرگ رخ میدهد...

داستان زندگی مردی است که با همسر و سه فرزند خود زندگی میکند. او ناگهان یک روز که از از خواب بلند میشود و متوجه می شود که یک پیرمرد شده و اکنون در سال ۲۰۹۲ زندگی می کند. او آخرین انسانیست که دچار پیری شده و در تمام دنیا به او توجه خاصی دارند. هر چند در ابتدا به نظر میرسد او درک درستی از اطرافش ندارد اما خبرنگار جوانی به ملاقات او می آید و از او می خواهد داستان زندگی اش را تعریف کند...