ماجراجویی دو زن در جاده که به حوادثی غیر قابل پیش بینی منجر می شود و سرنوشت آنها را عوض می کند

مردی پس از حمله ی نازی ها به فرانسه فرار میکند و خود را با هویت یک نویسنده ی مرده معرفی می کند؛ او که در مارسل ساکن شده با زن جوانی ملاقات میکندکه ناامیدانه در صدد یافتن همسر گمشده ش میباشد.

لئونس، پادشاه خرس ها، برای نجات پسر گمشده اش قصد دارد با کمک افراد قبیله اش، به سرزمین انسان ها حمله کند.

یک خلافکار فراری همه چیز را برای خانواده اش و زنی که در حین فرار با او آشنا شده است، قربانی می کند.

اواسط قرن هجدهم، فرانسه. جوانی به نام «ژان باتیست گرنوی» (ویشو) با یک حس بویایی بی نظیر، برای خلق بهترین عطر دنیا به جنایت روی می آورد تا «اسانس» انسانی به دست بیاورد...

یک روزنامه نگار بخش سیاسی که از دنیا بریده و دچار بحران روحی ست ، درگیر داستان زنی می شود که به دنبال پسرش می گردد .

یک مادر جوان که به تازگی بیوه شده است برای حفاظت از بچه هایش به هر کاری دست می زند. او سعی دارد از حقیقت قتل شوهرش پرده برداری کند.

«رامون سم پدرو» در ابتدای دوران جوانی، قطع نخاع شده و بیش از 30 سال است که تلاش می‌کند اطرافیان و همینطور دادگاه را راضی کند تا اجازه دهند به زندگی خود پایان دهد.

دکتر ناک که دارای گذاشته‌ی تاریکی هست ، به روستایی کوچک در سنت موریس می‌رود و در آنجا قصد دارد همه را متقاعد کند که بیمار هستند و تنها او می‌تواند آنها را درمان کند. اما…

سال ۱۹۳۵. برایونی تالیس فرزند ۱۳ ساله خانواده ای مرفه، با متهم کردن معشوق خواهر بزرگترش به جرمی که مرتکب نشده، سرنوشت زندگی خیلی‌ها را بکلی تغییر میدهد. بر اساس رمان عاشقانه انگلیسی، نوشته «یان مک ایوان».

«آلیس» در راکون سیتی بیدار می شود و در میابد که زامبی ها همه جا هستند و تمام شهر آلوده شده, او با کمک «جیل ولنتاین» و «کارلوس اولیورا» باید راهی برای خارج شدن از شهر بیابد، زیرا قرار است تمام شهر با یک موشک هسته ای منهدم شود.

داستان واقعی «ارنستو گه‌وارا» دانشجوی رشته پزشکی و «آلبرتو گرانادو» دانشجوی رشته شیمی که موتورسیکلت زهوار دررفته‌ای می‌خرند و به جاده می‌زنند تا کشورهای آمریکای لاتین را درنوردند...