در اطراف ناحیه ی میغماک، مردگان به زندگی بازمی گردند اما به نظر می رسد که ساکنان محلی این ناحیه نسبت به این بیماری زامبی مقاوم هستند.

شیری نوجوان به طور اتفاقی از باغ وحش نیویورک به آفریقا منتقل می شود.اینک دوستان او از باغ وحش باید تفاوتهای خود را کنار بگذارند تا به او کمک کرده و به باغ وحش بازگردانند...

جامعه ای مذهبی که دچار یک بیماری شده اند توسط زنی زیبا، نیروهای جادویی، جادوی سیاه و تسخیر از هم پاشیده می‌شود.

داستان خانواده ایی که در سال ۱۹۶۰ میلادی در انگلستان توسط جادوی سیاهی از هم می پاشد.

یک داستان عاشقانه بر اساس واقعیت که بیست و پنج سال از زندگی مشترک یک زوج از دیدگاه دختر نوجوانشان ،عایشه چادهاری، را به تصویر می کشد. عایشه به بیماری فیبروز ریوی مبتلاست.

سیدنی ولز یک نوازنده ویولن در یک گروه مطرح است که در دوران کودکی طی یک حادثه تلخ هنگام بازی با خواهر بزرگترش کور شده است و در حال حاضر با وجود کوری زندگی کاملا مستقلی دارد تا اینکه یک اهدا کننده قرنیه برای او پیدا میشود و پیوند قرنیه به خوبی انجام میشود و سیدنی بینایی خود را دوباره به دست می آورد ولی خوشحالی او بعد از این اتقاق زیاد طول نمیکشد چشمهای اهدایی به او چیزی فراتر از یک چشم معمولی هستند و چیزهایی را میبینند که برای سیدنی قابل درک نیستند و همین امر باعث میشود که سیدنی به دنبال هویت اهدا کننده قرنیه خود برود که در ادامه متوجه میشود که ...

یک پدر متوجه می شود که پسرش از دست یک قاچاقچی مواد مخدر در حال فرار است. او بعد از این اتفاق با یک بحران درونی مواجه می شود. این دو نفر به همراه یک دیگر ماجرا های خشونت آمیزی را تجربه می کنند، ماجرا هایی که به خانواده، پدر و سرنوشت مربوط است.

سه دوست صمیمی به نام های الکسیس، ول و بورلی به سفری جاده ای می روند تا در یک فستیوال متال شرکت کنند. آن ها با سه موسیقیدان دوست شده و همگی به خانه ی الکسیس باز می گردند. شبی که به نظر می رسید شبی جذاب و به یاد ماندنی باشد، به کابوسی مرگبار بدل می گردد.

دوست خیالی پسرِ هشت ساله ی یک خانواده به آزار و اذیت آن ها می پردازد.

ویکتوریا دختر بچه ای است که خانواده خود را به دلایل نامعلومی از دست می دهد و خانواده ی دیگری سرپرستی او را به عهده می گیرد آما ویکتوریا یک دختر عادی نیست ، او چیزهای می بیند که …