جیگسا افرادی را در یک مکان به دام انداخته است، و آن‌ها باید قبل از اینکه مقدار زیادی از یک گاز مرگبار را استنشاق کنند، راهی برای زنده ماندن بیابند. این در حالی است که باید نهایت دقت را بخرج دهند، زیرا مسیرشان پر از تله‌هایی است که می توانند مرگ سریع‌تری برایشان رقم بزنند.

تقریبا پنج هزار سال از زمان اعطای قدرت‌خدایان مصر و حبس بلک آدام (جانسون) می گذرد. اکنون او از مقبره زمینی‌اش آزاد شده و برای تحقق عدالت منحصر به فردش در دنیای امروزی تلاش می کند.

بازرس سرپرست آرماند گماچه پرونده های جنایی کبک را بررسی می کند.

هنگامی که گروهی از مزدوران به املاک یک خانواده ثروتمند حمله می کنند، بابانوئل باید برای نجات روز کریسمس وارد عمل شود.

سریال Camelot درباره ی داستان شاه آرتور, شوالیه های میزگرد, مرلین جادوگر و مورگان ساحره و اتفاقاتی که در آن زمان رخ می دهد است. منبع اصلی این سریال اثر توماس مالوری قرن پانزدهم و دیگر افسانه های مربوط به شاه آرتور می باشد. بعد از مرگ ناگهانی پادشاه بریتانیا کل کشور دچار هرج و مرج شده و آنجا در طلسم جادوگران فرو رفته است در این میان پسر جوان ناشناخته ای وارث تخت و تاج پادشاهی برلین شده است او یک پسر ساده که در یک روستای کوچک بزرگ شده است و جادوگران میدانند که او پادشاه جدید است و …

سحر و جادو واقعی است، اما از عموم پنهان است.

داستانی در مورد اینکه چگونه پرل به فردی که بود تبدیل شد.

داستان درباره یه شهر کوچک زراعی به اسم مدیا راک نامیده می شوند توی سطح شهر پخش میشوند، که این سنگ ها تاثیرات عجیبی روی آدمهای داخل شهر دارد و قدرت های متفاوتی به آدمها میدهد که اکثرا هم آدمهای شر این قدرتها را بدست میاورند ولی همراه این شهاب باران ها پسر بچه ای هم از فضا به زمین می آید و توسط خانواده ای که بچه دار نمی شدند به طور اتفاقی پیدا می شود. این بچه قدرتهای عجیبی دارد و این خانواده تصمیم میگرند که این بچه را بزرگ کنند و چون نمی خواستند مشکلی برای این بچه به وجود بیاید قدرتهای استثنایی او را از همه مخفی نگه میدارند...

داستان گروهی متشکل از پنج بیمار لاعلاج در آسایشگاه برایت کلیف که در نیمه‌شب دور هم جمع می‌شوند تا داستان‌های ترسناک خود را به اشتراک بگذارند.

هنگامی که یک روانپزشک به یک فراری مرموز پناه می دهد، زندگیش کاملا دستخوش تغییر می شود. زیرا ورود این دختر خانواده اش را از هم می پاشد.

داستان در یک آخر هفته در کوه‌های بلند اطلس مراکش اتفاق می‌افتد.

پسری در یک مراسم با دختری ناشناس که ماسک بر چهره دارد می رقصد و عاشق او می شود، اما بعد از این مراسم او به دنبال این دختر می گردد در حالی که او را نمی شناسد، و تنها چیزی که از او دارد یک دستگاه پخش موسیقی می باشد...