آیا رفتارها، روابط و شرایط بشر توسط خودش رقم می خورد یا تقدیر؟ یا ترکیبی از این دو؟ به هر حال اگر ما نمی توانیم آنها را کنترل کنیم، آیا لازم است به آنها اهمیت دهیم؟ این فیلم معمایی-عاشقانه، می تواند بهترین ترکیب از فیلم های : "درخشش ابدی یک ذهن پاک"، "500 روز از تابستان" و "پرایمر" باشد...

جانی بلیز در دوران جوانی و زمانیکه حال پدرش بشدت وخیم است ، با مفیستو یا همان شیطان معامله ای می کند . او حاضر می شود به ازای شفای پدرش, روح خود را در اختیار شیطان بگذارد اما در ادامه در می یابد فریب خورده است...

در دنیایی که هیولاها به آن حمله کرده‌اند، جوئل( دیلان اوبرایان)، می‌فهمد که دوست دخترش فقط 80 کیلومتر از او دور است. قهرمان درونی جوئل برای بودن با دختر رویاهایش، سفری خطرناک را آغاز می‌کند.

در زمانی که بک خورشید گرفتی رخ می دهد به طور عجیبی ناحیه ای از کره زمین دچار یخ زدگی میشود و عصر جدید از بخبندان زمین شروع میشود...

پسر بچه پنج ساله هندی خانه اش را که در خیابان های "کالکاتا" بود از دست داده است. او با چالش های بسیاری رو به رو میشود تا اینکه یک زن و شوهر در استرلیا سرپرستی وی را برعهده می گیرند. حال او 25 ساله شده و فصد دارد تا خانواده اش را که در گذشته از دست داده پیدا کند و ...

اگر ماشین ها هوشمندتر ازانسان ها شوند، چه بر سر بشریت خواهد امد؟؟؟

دک دختر بچه ی دوازده ساله که خوش بینی بی حد و اندازه ای داشته و دیدگاهش نسبت به جهان منحصر به فرد است، از پسر جدید و عجیب و غریبی که به مدرسه شان آمده است الهام گرفته و تصمیم می گیرد خانواده ی خود را به هر قیمتی که شده است سر و سامان دهد.

یک دانشجوی پزشکی جوان سعی دارد برادرش را درمان کند. او به یک بیماری کشنده مبتلاست که در آن بیمار تا زمانی که جان خود را از دست دهد، توانایی خوابیدن نخواهد داشت. این دانشجوی پزشکی مسیر خود برای کمک به برادرش متوجه دلایلی شیطانی برای بیماری او شده و...

داستان انیمیشن در مورد شخصیتی به نام مگی دیجینز است. مگی در واقع یک وامبت قدرتمند ماده است که از قدرت هایی که دارد بی اطلاع است تا اینکه روزی به طور اتفاقی یک قایق سواری که متعلق به ابرقهرمانی است را از حادثه ی بزرگی نجات می دهد. بعد از این ماجرا، همه حیوانات او را به عنوان ابرقهرمان شهر خود انتخاب می کنند و…

داستان زندگی دختری به نام میلا که به شدت مریض بوده و عاشق یک دلال موادمخدر به اسم "موسی" می شود. در این راستا والدینش تبدیل به بدترین کابوس زندگی او می شوند.

سه مرد به اسمهای «جیمی» (شان پن) ، «شان» (کوین باکون) و «دیو» (تیم رابینز) از زمان کودکی در یک محله آرام در شهر بوستون بزرگ شده و با هم دوست بوده اند. اکنون بعد از مدت ها، با به قتل رسیدن دختر جیمی، سرنوشت دوباره آن ها را گرد هم میاورد. شان که یک کارآگاه پلیس است، مسئولیت تحقیق روی این قتل را بر عهده دارد. او شواهد و مدارک وحشتناکی در این باره پیدا می کند و ...