زندگی"لوک پرسکوت" وقتی که او از خانه خودش به شهر کوچک مرزی نقل مکان می کند، برای همیشه تغییر میکند. او با نوعی اسب وحشی به نام "روح" دوست می شود و...

روایت پسر جوانی که پس از ناپدید شدن پدر و بقیه خانواده اش به اردوگاهی سیاسی و بدنام در کره شمالی اعزام می شوند. او باید شرایط زندگی در سختی ها را یاد بگیرد، در وجود خطرناک خود معنا پیدا کند و حتی فرار کند...

لوکا به عنوان فرزند شایسته پدرش تصمیم می گیرد تا مادرش را از چنگال "اربو دیوان" نجات دهد ، اما او ابتدا باید فردی برگزیده را پیدا کند که بتواند شمشیر زنیت را به دست آورد و ....

ماجرا از این قرار است که یک سرویس آتش نشانی آینده نگر برای محافظت از جهان ایجاد شده است و…

کوالایی به نام باستر مون با راه اندازی بزرگترین مسابقه آوازخوانی جهان، از آخرین فرصت خود برای احیای مرکز تئاتر خود بهره می برد.

این فیلم از دو داستان ساخته خواهد شد: "ایشی اوکوشی" و "ایاشیکی رایوهوشا". در فیلم "ایشی اوکوشی"، ناتسومه در یك جنگل با فردی به نام میتسومی ملاقات می كند که...

خلاصه ای از مجموعه انیمیشن های معروف Shingeki no Kyojin از فصل 1-3.

زمانی که بازماندگان زمین دیگر قدرت مقابله با گودزیلا و دیگر هیولاها را ندارند ، مجبور می‌شوند برای ادامه‌ی زندگی خود به سیاره‌ای دیگر سفر کنند. اما مشکل اینجاست زمانی که آنها به آنجا می‌رسند متوجه می‌شوند اکوسیستم این سیاره برای زندگی مناسب نیست. در این بین ، هارو شخصیت اصلی داستان از بازماندگان می‌خواهد به زمین برگردند و برای به دست آوردن دوباره‌ی آن بجنگند و…

هنگامی که روکا بچه بود، در آب آکواریوم محل کار پدرش یک روح دید. او اکنون احساس می کند که مجذوب این آکواریوم و دو پسر مرموزی که در آن جا حضور دارند، شده است.

داستان فیلم، در واقع فلش بکی به زندگی Guts و چگونگی تبدیل شدن او به شمشیرزن سیاهپوش را روایت می کند. او نوجوانی خود را به عنوان مزدور آغاز کرده است تا این که برای عضویت در دار و دسته قرقی ثبت نام می کند…

دو غریبه متوجه می شوند که به طرز عجیبی به هم ربط داده شده اند. با شکل گیری این ارتباط، آیا فاصله ی مکانی تنها چیزیست که آن ها را از هم جدا نگه خواهد داشت؟

داستان در مورد یکی از پر جمعیت ترین شهرهای کل تاریخ است که اقشار مختلفی در آن زندگی میکردند و در این بین یک هنرمند با استعداد فوق العاده ای که داشت در آن روزهای شلوغ و پر هرج و مرج سعی میکرد تا چیزهای جدیدی را خلق کند...