داستان یک دختر و دوستانش در دروان نوجوانی و دهه 90 ایرلند شمالی که منجر به ماجراها و دردسرهای عجیبی می شود.

داستان سریال در سال 1965 اتفاق می افتد،و درباره شروع زندگی حرفه ای اندرو مورس «شان ایوانز» می باشد، که بعد از ترک کالج آکسفورد بدون گرفتن مدرک ، مدت کوتاهی را در سپاه سلطنتی به عنوان یک کارمند رمزنگاری می گذراند، و پس از آن به نیروی پلیس می پیوندد .او تصمیم به نوشتن استعفا نامه خود می گیرد ، اما…

این فیلم چگونگی شکل گیری رابطه بین روانپزشک مشهور و بیمار وی را به تصویر می کشد, ، یک افسر جوان دایره جنایی FBI که توانایی تاثیرگذاری بر روی قاتلان زنجیره ای دارد.

خدمه سفینه ی ” روسنانته ” یک سفینه متروکه میابند که رازی با خود به همراه دارد، رازی که تهدیدی ست برای بقای بشریت.

مردی شب را در مهمانی با یک زن غریبه سپری می کند، اما صبح فردا جسد آن زن پیدا می شود. حال او متهم به قتل شده و باید...

تمرکز داستان Big Little Lies بر روی زندگی عادی سه مادر است که فرزندان خود را به یک مهد کودک میبرند تا اینکه یک قتل عجیب اتفاق می افتد و زندگی آن ها را دگرگون میکند...

داستان سریال حول محور اتفاقاتی است که برای زنی به نام "بئا اسمیت" که در یک زندان به علت تلاش برای به قتل رساندن همسرش زندانی شده، رخ می دهد….

فرانک کسل کهنه سرباز نیروی دریایی ، پس از اینکه خانواده‌اش توسط عده‌ای به قتل می‌رسند ، تبدیل به فردی مجازاتگر به نام پانیشر می‌شود که هدفش نابودی افراد ظالم هست و…

زنی ماجرای دوستی و اختلافات خود را با دختری در مدرسه ابتدایی ناپل در اوایل 1950 روایت می‌کند.

کارآگاه مونثی در یکی از شهرهای کوچک پنسیلوانیا, پرونده‌ی قتل یکی از افراد محلی را دنبال می کند , از طرف دیگر، او تمام تلاش خود را برای جلوگیری از فروپاشی زندگی شخصی اش به کار بسته است.

مارتی برد (جیسون بیتمن)، یک برنامه‌ریز مالی است که ناگهان به‌همراه همسرش وندی برد، خانواده‌ی خود را مخفیانه از حومه‌ی شیکاگو، راهی ایالت میزوری و Ozark می‌کند، زیرا از قرار معلوم او بدهی سنگینی به یک کارتل مواد مخدر دارد.

قاضی هیل به علت فشار نخست وزیر برای تبرئه کردن متهمان یک پرونده به میلتون مهاجرت می کند. میلتون یک شهر صنعتی است که کارخانه های پارچه بافی بزرگی در آن قرار دارد. صاحبان این کارخانه ها علناً کارگرانشان را استثمار می کنند. قاضی هیل دختری به نام مارگارت دارد. مارگارت در اولین برخورد با صاحبان یکی از کارخانه ها به نام آقای تورنتون به عمق شقاوت او پی می برد، اما آقای تورنتون به او علاقه مند می شود و سعی دارد که دیر یا زود از خانم مارگارت خواستگاری کند. اما با توجه به جو پارچه بافی روابط آنها تیره تر می شود...