از زمان اشغال ژاپن، کره ای ها برای استقلال در داخل و خارج جنگیدند. اعتراض ملی از اول مارس 1919 آغاز شد و دو ماه به طول انجامید. این جنبش، به جنبش اول مارس معروف بود. صداهای "زنده باد استقلال کره. هورا!" از زندان ها به گوش می رسید و این صدا خیلی زود بر کره ای ها تأثیر گذاشت. همه از صدا الهام گرفتند. آنها کشور خود را ستودند و پرچم کشور را در اطراف خیابان به اهتزاز درآوردند. یو گوان سون دختر جوان دانشجویی بود. او پس از بازگشت از پایتخت...

هنگامی که چهار فرزند خانواده ی ویلابی به دست والدین خودخواهشان رها می شود، آن ها باید یاد بگیرند که چگونه ارزش های قدیمی خود را با جهان معاصر سازگار سازند و خانواده ای مدرن خلق کنند.

داستان فیلم در یک شهر کوچک اتفاق افتاده و در مورد یک مدیر مدرسه و دختر او سامانتا است که تصمیم میگیرند تا برای جمع آوری پول جهت کمک به مدرسه، در تعطیلات کریسمس یک کنسرت برگزار کنند. اما وقوع یک تصادف رانندگی همه چیز را به هم ریخته و…

داستان فیلم درباره قهرمان نجیب و روشنفکری می باشد که تبدیل به پادشاه اسکاتلندی ها در قرن 14ام شده است.

فابین یکی از ستارگان بزرگ سینمای فرانسه است. او در میان مردمانی که او را دوست دارند و تحسین می‌کنند ، سلطنت می کند. با این حال ، او با دخترش لومیر ، مشکل دارد. هنگامی که لومیر و همسرش به همراه فرزند خردسال خود به پاریس بازگشتند ، با انتشار خاطرات فابینین…

دیکتاتور پا به سن گذاشته گواتمالا که به پارانویا مبتلاست، او تحت حمایت همسر جادوگرش قرار دارد. اما مرگ و شورش ملت در انتظارش است.

شرح حال پنج نفر از دوران کودکی تا دوران جوانی‌، که کارشان را از خلاف‌های کوچک شروع می کنند و ...

آندین به عنوان سخنران مباحث تاریخی بخش توسعه شهری برلین مشغول به کار است . وقتی مرد مورد علاقه اش او را ترک میکند، افسانه‌های باستانی به سراغش می‌آیند.آندین باید مردی را که به او خیانت کرده به قتل برساند و به آب برگرداند.

صاعقه ای به یک مرد بی خانمان اصابت می کند و پس از آن این مرد به موهبت هوش زیاد دست می یابد. اما نفرین این سانحه آن است که مرد هر جا می رود می تواند موجودات پلید حاضر را ببیند.

دو کودک به نام های «جودی» (دانست) و «پیتر» (پیرس) یک بازی سحرآمیز را در خانه ای متروکه پیدا می کنند و مشغول بازی می شوند. ناگهان «آلن» (ویلیامز)؛ مرد بالغی که از سن دوازده سالگی تا به حال در آن گیر کرده ، از آن بیرون می آید. تنها امید نجات «آلن» این است که بتواند بازی را تمام کند.

آیا رفتارها، روابط و شرایط بشر توسط خودش رقم می خورد یا تقدیر؟ یا ترکیبی از این دو؟ به هر حال اگر ما نمی توانیم آنها را کنترل کنیم، آیا لازم است به آنها اهمیت دهیم؟ این فیلم معمایی-عاشقانه، می تواند بهترین ترکیب از فیلم های : "درخشش ابدی یک ذهن پاک"، "500 روز از تابستان" و "پرایمر" باشد...

"والاس" که همیشه روابطی بی نتیجه داشته، به سرعت با "چنتری"، که با دوست پسر قدیمی خود زندگی می کند، آشنا می شود. آنها با همدیگر به دنبال پاسخ به این پرسش هستند که چه می شود اگر بهترین دوست شما تبدیل به عشق زندگیتان شود...