شعله خشم جانی بریز در گوشه ای از شرق اروپا دوباره بر افروخته می شود تا گروهی از شیاطین که قصد نابودی انسان ها را دارند بسوزاند...

نیویورک، دهه ی 1980. یک قاچاقچی مواد مخدر به نام «مارکوس» (جفریز) تصمیم می گیرد زندگی بزهکارانه را راه و آوازخوانی پیشه کند و «رپ» بخواند...

داستان درگیری دو قبیله به نام‌های "سارپاتا پارامبارای "و "ایدیاپپا پارامبارای "در شمال چنای که همچنین فرهنگ بوکس و سیاست‌های درگیر آن در این منطقه را به نمایش میگذارد.

اکتبر سال 1991. توفانی مهیب از سمت جزایر برمودا وزیدن می گیرد و در سر راه خود با توده ای از هوای سرد جاری از «گریت لیکس» هم راه می شود که در نتیجه ی آن، امواجی غول آسا به هوا بر می خیزد و سرنشینان یک کشتی ماهی گیری را در میان «توفان تمام عیار» نابود می کند...

یک گروه شامل تیم تحقیقات به همراه سرپرست گروه، پس از اینکه متوجه می شوند دختر نوجوان یکی از اعضای گروهشان بطرز دلخراشی به قتل رسیده اتفاقات مختلفی را تجربه می کنند.

داستان فیلم در خصوص ماموریتی از سمت اداره‌ی فدرال مواد مخدر علیه بیلی هالید، خواننده‌ی موسیقی جاز، می‌باشد. این عملیات مخفیانه تحت هدایت جیمی فلچر ، نماینده فدرال، است که با هالید، رابطه داشت و این رابطه برای همه آشکار شد ....

داستان یک فروشنده آثار هنری با ادب و گاهی رذل به نام چارلز مورتکای که باید با ترمیم کردن یک نقاشی دزدیده شده رمزی را به دست آورد که با آن می تواند به مکان گمشده ای که طلای نازی ها در آن مخفی شده است دسترسی پیدا کند.

داستان زندگی دو غریبه که بعد از سانحه ای که برای هواپیمای مسافربری شان بوجود می آید به یکدیگر نزدیک می شود و نوعی رابطه میان آنها شکل می گیرد.

زمانی که کریس برای کریسمس به محل زندگی کودکی اش برمیگردد، به طرز اتفاقی با عشق دوران دبیرستانش یعنی جیمی که در آن زمان بهترین دوستش هم بود برخورد میکند، همان جیمی ای که با ردکردن کریس و خواستن فقط « دوستی معمولی » با او باعث شد که کریس به شخصی که به طرز وحشتناکی بی بند و بار است تبدیل شود. اما با دیدن مجدد جیمی کریس میفهمد که شانسی دوباره دارد تا بعد از سالها روابطش با جیمی را بیش از دوستی معمولی ببرد...

پلیسی سر سخت به نام شیوانی، در جستجوی جنایتکاری شیطان صفت است که به زنان جوان تجاوز کرده و آنها را به قتل می‌رساند. آیا وی موفق به دستگیر کردنش می شود؟

زندگی یک مرد چهل ساله ی دختر باز بعد از این که متوجه می شود خود دختری بیست و خورده ای ساله دارد، زیر و رو می شود.

پدر یکی از آدم رباها که به دست برایان میلز کشته شده بود، قسم می خورد در مسافرتی که خانواده میلز به استانبول ترکیه دارند، از او و همسرش انتقام بگیرد...