خوک عنکبوتی باید با آدم‌های بد مبارزه کرده و در همین امر باعث بروز صحنه‌های خنده‌دار می‌شود.

در یکی از شهر های دور افتاده ی اورگان، یک معلم راهنمایی به همراه برادر کلانترش درگیر یک دانش آموز عجیب و غریب شده اند که راز های تاریکی را مخفی کرده است. این ماجرا آن ها را به یک موجود افسانه ای می رساند که...

داستان کمدی یک پلیس اف بی آی سابق و یک وکیل جنایی که مجبورند مسابقه ی گلف شان را برای رسیدگی به یک پرونده جنایی متوقف کنند.

"لوئیس بلوم"، جوان پر تلاش و با انگیزه‌ای هست که در پی یافتن یک شغل با بازار داغ خبرنگاری جنایی لس آنجلس آشنا میشود و گروهی از فیلمبردان آزاد را پیدا میکند که از تصادفات، قتل ها، ضرب و شتم ها و... فیلمبرداری میکنند. لوئیس دست به کار میشود و وارد این جامعه‌ی خشن و بی رحم میشود که در آن هر آژیر پلیس میتواند به معنی پول باد آورده‌ای باشد که با فیلمبرداری از صحنه بدست میاد.

پسری نوجوان از خانواده ای مشکل دار، با دختری فراری و زیبا آشنا می‎ شود که زندگی ‎اش را دگرگون می سازد و به مسیری تاریک هدایت می کند.

«ریک رایکر»، نزد عمو آلبرت و عمه لوسیل زندگی می کند. هیچکس در دبیرستان او را دوست ندارد و عملاً یک بازنده تمام عیار است. تا اینکه در یک بازدید از آزمایشگاهی علمی، ریک توسط سنجاقک گزیده شده و صاحب قدرت های غیر عادی می شود... این فیلم در واقع به دست انداختن فیلم های ابرقهرمانی همچون مرد عنکبوتی، مردان ایکس، بتمن و ... می پردازد.

داستان یک مهاجر از که سدونا به لس آنجلس می رود تا از وکیل مهاجرت که زندگی او را خراب کرده انتقام بگیرد.

لازم به ذکر است که وقایع این انیمیشن پیش از رخدادهای انیمیشن Soul (ساخته‌ی مشترک کمپانی‌‌های دیزنی و پیکسار) اتفاق می‌افتد. در طی این انیمیشن، 22 (شخصیت انیمیشن) از قوانین سرپیچی و از رفتن به زمین، امتناع می‌کند. همین موضوع سبب می‌شود که .....

گروهی از دانشجویان به تحقیق در مورد خرس قاتلی میپردازند غافل از اینکه ان خرس بیشتر از انچه فکر میکردند خطرناک است و حال انها در خطر مرگ قرار گرفته اند …

چندین نفر وارد کشتی نظامی شده و در آنجا مهمانی برگزار می‌کنند اما صبح روز بعد خود را در ناکجاآباد می‌یابند...

«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند.