در سال 1942 "رایش" سوم در اوج قدرت خودقرار دارد. گروه مقاومت چکسلواکی در لندن تصمیم به برنامه ریزی عملیات بلند پروازانه نظامی در جنگ جهانی دوم دارد: عملیات انتروپوید.

داستان یک دانشجوی پزشکی که از بیخوابی رنج می برد، و پس از نقل مکان با دوست پسرش، خود را گرفتار یک موجود شیطانی می بیند.

داستان پسر یتیمی که پدرش توسط قدرتی تاریک و مرموز کشته شده و حال او در تلاش است تا مجددا رنگ و رخ عدالت را به شهر بازگرداند.

فیلم "انسانها" در زمان قبل از جنگ در مرکز شهر منهتن قرار دارد، داستان شبی که در آن خانواده بلیک برای جشن شکرگزاری جمع می شوند. اما ...

داستان اسلوان کارتر، دختر جوانی که به تازگی بینایی خود را از دست داده و پدرش قرار است دو هفته برای انجام ماموریت خانه را ترک کند و دوستان او برای تعطیلات از دانشگاه باز میگردند. علیرغم اعتراضات او...

در فراز و نشیب امپراتوری روسیه، هنرمند برجسته ی باله "ماتیلدا" معشوقه سومین پادشاه بزرگ می شود و...

داستان یک راننده کامیون به نام پوشپا راج که در جنگل های جنوب هند، در پس زمینه قاچاق چوب صندل قرمز اتفاق می افتد. چوب صندل قرمز بومی گات های جنوب شرقی (محدوده کوهستان) هند است.

داستان زنی مستخدم و رقاصه خیابانی که تلاش می‌کند تا پسرش را که رها کرده بود را مجددا به سرپرستی قبول کند.

ده سال پس از اولین ملاقات، آناکین اسکای واکر عشق ممنوعه ی را با پادما تجربه می کند ، "اوبی وان" تحقیقاتی را درباره سوقصد به سناتور انجام می دهد,او متوجه تشکیل ارتش مخفی جدی می شود.

در طول تعطیلات، "ند" به دیدار دوستش و خانواده اش میرود که متوجه می شود با بزرگترین کابوس خود رو به رو شده است، او فردی خوش بین است اما از لحاظ اجتماعی بی دست و پا می باشد، ولی دوست پسر میلیاردرش "لایرد" رقابتی را ترتیب می دهد که "ند" را بسیار وحشت زده می کند.

هنگامی که یک مادر مجرد و دو فرزندش به شهر کوچکی می رسند، به تدریج از روابط خود با گوست باستر ها باخبر شده و از میراث پنهانی که پدر بزرگشان بر جای گذاشته بود مطلع می شوند.

«پیتر پارکر» (مگوایر) هنوز برای روزنامه ی «دیلی باگل» کار می کند و هنوز آماده است تا در هیئت «اسپایدر من» به کمک مردم بشتابد. تا این که یک توده ی سیاه رنگ ماورای زمینی خود را به بدن او می چسباند و «پیتر» را متوجه نیمه ی تاریک وجودش می کند. به این ترتیب یک «اسپایدر من» خشن و بی رحم پا به عرصه می گذارد...