داستان دوازده قبیله اسرائیل که از نگاه تنها دختر یعقوب، دینا، نقل می شود.

قاضی هیل به علت فشار نخست وزیر برای تبرئه کردن متهمان یک پرونده به میلتون مهاجرت می کند. میلتون یک شهر صنعتی است که کارخانه های پارچه بافی بزرگی در آن قرار دارد. صاحبان این کارخانه ها علناً کارگرانشان را استثمار می کنند. قاضی هیل دختری به نام مارگارت دارد. مارگارت در اولین برخورد با صاحبان یکی از کارخانه ها به نام آقای تورنتون به عمق شقاوت او پی می برد، اما آقای تورنتون به او علاقه مند می شود و سعی دارد که دیر یا زود از خانم مارگارت خواستگاری کند. اما با توجه به جو پارچه بافی روابط آنها تیره تر می شود...

هنگامی پدر خانواده، نیک بروئر به طرز مشکوکی ربوده می شود، نزدیکان او به دنبال این هستند که بفهمند چه کسی و چرا پشت این ماجراست.

اقتباس تلویزیونی از داستان کلاسیک «چارلز دیکنز» در مورد اسکروج خسیس.

داستان واقعی دختری نوجوان به نام ماری، که به جرم دروغ درباره اینکه مورد تجاوز قرار گرفته است متهم می شود و دو کاراگاه زن که راهی دشوار و پیچیده برای رسیدن به حقیقت در پیش دارند.

بیمارانی که برای جراحی های ستون فقرات وارد اتاق عمل دکتر کریستوفر دوانتش می شوند، به طور معمول همیشه معلول یا مرده آنجا راترک می کنند. این وضعیت ادامه دارد, تا اینکه دو تن از جراحان همکارش و یک دستیار وکیل دادگستری برای متوقف کردن او وارد عمل می شوند.

این سریال که ادامه سریال The White Queen را روایت می‌کند انگلستانی را نشان می دهد که با ازدواج الیزابت از یورک و شاه هنری هفتم متحد شده است، ولی شکاف شخصی و سیاسی بین آنها عمیق می شود و خشم بین آن دو، اتحاد انگلیس را بار دیگر تهدید می کند. ..

سومین مجموعه از سه گانه "داستان های آرکیدیا" کمپانی دریم ورک . . .

کونتا کینته جوان ساکن قبیله ای در گامبیا در 17 سالگی به دست بازرگانان برده ربوده می شود و به همراه عده‌ای دیگر در بدترین وضع با کشتی‌های تجاری به آمریکا منتقل و به فروش می‌رسد. او در آمریکا محتمل رنج های بسیاری می شود و...

«روانی» داستان «انی لندزبرگ» و «اوون میلگریم» را روایت می‌کند که هر یک به دلیلی برای انجام یک آزمایش دارویی یکدیگر را ملاقات می‌کنند. این سریال براساس یک سریال نروژی به همین نام ساخته شده و «کری فوکوناگا» کارگردانی آن را برعهده دارد.

ادامه ی بر رمان تحسین شده و مصور که درآمریکای امروزی رخ می دهد و در آن ابرقهرمانان شخصیت‌هایی شرور هستند..

داستان حول محور Olive که یک زن میانسال هست میچرخد. شخصی که به ظاهر مشکلات اخلاقی و روانی بسیاری دارد اما در باطن زنی آرام، دلسوز و با قلبی رئوف هست. کریستوفر که پسر Olive هست نیز با مادر و بقیه مشکلات فراوانی دارد باید دست و پنجه نرم کند. از نظر کریستوفر مادرش یک مادر وحشتناک هست و دل خوشی از مادرش ندارد...