نیکلاس انجل، از پلیس‌های برتر لندن است که بدلیل توطئه همکارانش به شهر کوچکی منتقل می شود. در ابتدا همه چیز آرام است اما پس از رخ دادن یک قتل او به همه چیز مشکوک می شود و به کمک همکار چاقش دنی بارتمن، به دنبال کشف راز ماجراست.

داستان گروهی از دوستان که به آینه ای برخورد می کنند که به آنها امکان این را می دهد به جهان های موازی سفر کنند، اما چیزی نمی گذرد که متوجه می شوند وارد کردن دانش و علم از آن طرف می تواند عواقب خطرناکی داشته باشد.

یکی از مامورین مبارزه با قاچاق جهت انهدام سازمانی مخوف که قاچاق انسان انجام میدهد دست به دامان یکی از خلافکاران نام آشنای شهر می شود.

هلند، جنگ جهانی دوم. دختری یهودی به نام «راخل» (وان هوتن) از اردوگاه های کار اجباری نازی ها می گریزد و به نهضت مقاومت می پیوندند. او موهایش را بور می کند و خود را مسیحی جا می زند...

امواج دریا «جن» را به ساحل جزیره‌ی گرمسیری کوچکی هدایت می‌کنند و طول نمی‌کشد که متوجه شود کاملاً تنها است. او باید برای بقا تلاش کند.

«ماریون» برای بهبود زندگی مشترکش، چهل هزار دلار از پولهای کارفرمای خود را دزدیده و فرار می‌کند. او که از شهر نیز خارج شده، برای اقامت و ملاقات با نامزدش، در هتلی به نام «بیتس» ساکن می‌شود اما صاحب آن هتل، جوان عجیب و مرموزی است که «نورمن» نام دارد.

داستان این فیلم درباره‌ی فاجعه های رو به رشد محیطی و روحی و روابطی است که والدین را به فرزند متصل می کند.

یک گروه تبهکار رقیب به دنبال میلیون ها دلار پنهان شده در یک آپارتمان مجلل هستند که قرار است تخریب شود، اما ابتدا باید با سرایداری که ابتدا این پول هنگفت مخفی را پیدا کرده است، برخورد کنند.

داستان دو دلال ماهر که تصمیم می ‎گیرند جهت میلیونر شدن، در مقابل رئیس قدیمی‎شان قرار گیرند.

یک دختر کوچک و جوان به نام زویا برای دسیابی به آزادی از دست پدر سخت گیرش فرار می کند. او بعد از این کار باید بر خانواده ای دیوانه از گروگان گیران، دروغگویان و متجاوزان چیره شود.

«لارا کرافت» (جولی) با تشکیلاتی به نام «ایلومیناتی» درگیر می شود که رهبرشان «پوئل» خبیث (گلن) در پی به چنگ آوردن یک شیء باستانی است که قابلیت کنترل زمان و حتی مرگ را دارد. «لارا» به یاری گروه خود که به پیش رفته ترین ابزارهای تکنولوژیک مجهزند، برای یافتن آن شیء به غریب ترین نقاط کره ی زمین سفر می کند.

هنگامی که سم در حاشیه دریاچه ای دورافتاده و ساکن به قتل میرسد، روحش از بدن او خارج شده و از طریق جسم دوستانش، در پی قاتل می گردد.