در سال 1979، گروهی از فیلمسازان جوان، برای ساخت فیلمی درباره بزرگسالان به یکی از روستاهای تگزاس سفر می کنند، اما زمانی که از سوی میزبانان سالخورده مورد حمله قرار می گیرند، عوامل فیلم برای نجات زندگی خود مبارزه می کنند.

پنج غریبه در یک سالن سینما که صاحب آن "آپارتچی" (میکی رورک) است، به یکدیگر ملحق می شوند. وقتی در آنجا مشغول تماشای فیلم هستند، تماشاچیان در قالب پنج داستان، شاهد فیلمهایی هستند که عمیقترین ترسها و تاریکترین رازهای آنان را نشانشان می دهد.

داستان یک مسابقه دهنده خیابانی که توسط یکی از دوستان ثروتمند خود به زندان انداخته شده است. اما پس از آزادی در اندیشه انتقام از اوست.

داستان زن و شوهری که در یک مکان رمانتیک هستند. زمانی که طوفان گرمسیری ویلای آن‌ها را در هم میکوبد، در دریا سرگردان می‌شوند. برای زنده ماندن، آنها مجبور به مبارزه با عناصر هستند، در حالی که کوسه ها نیز احاطه شان کرده اند.

داستان کارمند میانسالی که با موجودات فضایی روبرو شده و قدرتی نامحدود را به دست می‌آورد.

داستان فردی به نام هالی که دو بچه، یک خانه خوب، یک شغل خوب دارد اما نشانه های نگران کننده ای وجود دارد که نشان می دهد همه چیز درست نیست و...

یک زن و شوهر جوان خود را در وسط یک موش و گربه بازی با یک تریلی می بینند و ...

الخاندرو گیلیک و مت گریور بار دیگر وارد جنگ علیه کارتل‎ها که در مرز مکزیک در حال گسترش هستند، می‌شوند و باید با مشکلات جدید و بزرگ‌تری روبرو شوند. اما در این بین…

«گوردی بروئر» (شوارتسنگر)، آتش نشان لس آنجلسی، پس از کشته شدن همسر و پسرش در بمب گذاری مقابل دفتر نمایندگی کلمبیا، وارد عمل می شود تا به سبک خودش، انتقام بگیرد.

ظهور لایکنها، حکایت از داستانی در قرون وسطی دارد که در آن دو دسته اشرافی خون آشامان و لایکنها با یکدیگر درگیر می شوند، یک مرد جوان از لایکنها بنام «لوشن» (شین) در مقابل رهبر قدرتمند خون آشامان به نام «ویکتور» (نایی) بپا می خیزد و او در این راه از عشق پنهانیش «سونجا» (میترا) که یکی از خون آشامان است یاری می طلبد اما...

«لینکلن ریم» (دنزل واشنگتن) یک کارآگاه فلج است و به کمک همکارش (آنجلینا جولی) قصد دارد یک قاتل سریالی را شناسایی و دستگیر کند.

یک دبیرستان پس از شیوع ویروس زامبی تخلیه می شود. دانش آموزان به دام افتاده باید برای نجات خود مبارزه و یا به یکی از مبتلایان تبدیل شوند.