جنگ خلیج فارس. در عملیات «توفان صحرا»، «ستوان ناتانیل سرلینگ» (واشینگتن)، فرمانده ی یک واحد ارتش امریکا، به خطا دستور نابودی تانکی را می دهد که در واقع تانکی «خودی» است و عده ای از سربازان هم وطنش، از جمله یکی از دوستان صمیمی اش کشته می شوند. فشار روحی این ماجرا، او را به نوش خواری و فروپاشی زندگی زناشویی اش می کشاند.

روایت دانشجویی که باید از تمام مهارت هایی که استاد جاسوسش به او آموخته، برای محافظت از خود و نجات پدرش از دست فروشندگان اسلحه استفاده کند.

مردی که در یک سرقت برادرش را از دست داده , در صدد گرفتن انتقام خون او است,اما پلیسی که به او کمک می کرد دست به خیانت می زند و..

زنی ربوده می‌شود و خودش را در بازی مرگباری می‌یابد که مردان نقاب‌دار زنان را تعقیب و شکار می‌کنند.

یک قمارباز و کارمند سابق تصمیم دارد ,جوانی را که قصد گرفتن انتقام از دشمن مشترکشان را دارد, آماده و مجهز کند.

فردی به نام "جون" روزگاری یک شخصیت هنجارشکن دانسته می‌شد، اما این موضوع به یک دهه قبل برمی‌گردد. او اکنون تنها در آپارتمان خود در برانکس جنوبی زندگی می‌کند و ارتباط خود را با دنیای بیرون قطع کرده است.

نیکلاس انجل، از پلیس‌های برتر لندن است که بدلیل توطئه همکارانش به شهر کوچکی منتقل می شود. در ابتدا همه چیز آرام است اما پس از رخ دادن یک قتل او به همه چیز مشکوک می شود و به کمک همکار چاقش دنی بارتمن، به دنبال کشف راز ماجراست.

داستان گروهی از دوستان که به آینه ای برخورد می کنند که به آنها امکان این را می دهد به جهان های موازی سفر کنند، اما چیزی نمی گذرد که متوجه می شوند وارد کردن دانش و علم از آن طرف می تواند عواقب خطرناکی داشته باشد.

یکی از مامورین مبارزه با قاچاق جهت انهدام سازمانی مخوف که قاچاق انسان انجام میدهد دست به دامان یکی از خلافکاران نام آشنای شهر می شود.

هلند، جنگ جهانی دوم. دختری یهودی به نام «راخل» (وان هوتن) از اردوگاه های کار اجباری نازی ها می گریزد و به نهضت مقاومت می پیوندند. او موهایش را بور می کند و خود را مسیحی جا می زند...

امواج دریا «جن» را به ساحل جزیره‌ی گرمسیری کوچکی هدایت می‌کنند و طول نمی‌کشد که متوجه شود کاملاً تنها است. او باید برای بقا تلاش کند.

«ماریون» برای بهبود زندگی مشترکش، چهل هزار دلار از پولهای کارفرمای خود را دزدیده و فرار می‌کند. او که از شهر نیز خارج شده، برای اقامت و ملاقات با نامزدش، در هتلی به نام «بیتس» ساکن می‌شود اما صاحب آن هتل، جوان عجیب و مرموزی است که «نورمن» نام دارد.