داستان سریال درباره شخصیتی با نام مت مورداک می باشد، کسی که در کودکی بینایی خود را از دست داد اما در عوض حواس خارق العاده ای را به دست آورد. حال او در روز به عنوان یکی وکیل، و در شب به عنوان یک ابر قهرمان در نیویورک مدرن با بی قانونی مبارزه می کند...

چن د ماه پس از حوادث «کاپیتان آمریکا در جنگ داخلی»، پیتر پارکر جوان تلاش می کند تا دوباره تعادل را در زندگی خودش برقرار کند؛ هم به عنوان یک دانش آموز معمولی در دبیرستان و هم یک ابر قهرمان که تازه هویت جدیدش را کشف کرده است …

ولادیمیر و هکتور دو مامور مخفی هستند که سعی دارند یک ماده ی محرمانه که به دست افرادی ناشناس به سرقت رسیده است را بازگردانند.

در حالی که جهان به دنبال درمان یک ویروس فاجعه بار است، یک دانشمند در اعماق جنگل برای تهیه تجهیزات معمولی اقدام می کند.

نئو که اکنون آقای اندرسون نامیده میشود، برای اینکه بفهمد دنیای واقعی او یک ساختار فیزیکی است یا ذهنی، مجبور می شود باز هم خرگوش سفید را دنبال کند.

مینیون استوارت، کوین و باب توسط اسکارلت اورکیل، توسط یک تبهکار حرفه ای استخدام می شوند ، تا با همراهی همسر مخترعش ، نقشه ای برای تصاحب جهان پایه ریزی کنند.

گروهی از جوانان دوست دارند به ابرقهرمانان حرفه ای تبدیل شوند. آن ها در دنیایی که پر از انسان های با قابلیت های فوق العاده است، مبارزه می کنند. دکو و هم کلاسی هایش از آکادمی قهرمانان با ناین، قدرتمند ترین دشمنشان تا کنون، روبرو می شوند.

داستان میزبان در برهه ای از تاریخ کره زمین می گذرد که در آن بیگانگان علاوه بر اینکه بر زمین قدم گذاشته اند، دخل و تصرفی هم بر آن داشته اند. این بیگانگان ، با به تسخیر در آوردن بدن انسانها و کنترل ذهن آنها ( هنگامی که بدن تسخیر می شود، چشمها روشن می شود و خاطرات هم پاک یا دستخوش تغییر میشود ) ، به نوعی می توان گفت که کنترل زمین را بر دست گرفته اند و تنها عده ای از انسانهای واقعی باقی مانده اند که در حال مبارزه برای بازپس گیری هویتشان هستند.

روزی ، نوبیتا نوبی خرسی قدیمی پیدا میکند که مادربزرگش به او هدیه کرده بود. نوبیتا تصمیم می گیرد برای دیدار با مادربزرگش به گذشته برگردد. نوبیتا ...

در آینده ای دور، یک فضانورد زن، که در سرزمینی فراموش شده سکونت داشت، باید درباره سرنوشت جمعیت باقیمانده زمین تصمیم بگیرد.

پدری مجرد پس از از دست دادن همسر و حافظه اش در یک حادثه رانندگی ،تحت درمان آزمایشات دردناکی قرار می‌گیرد، که موجب می‌شود این سوال برایش پیش بیاید که او واقعا کیست.

ده زندانی محکوم به تبعید در سیاره ای به نام ایکس-59 باید راه را از طریق باتلاق هموار کنند تا به جزایر خوشبختی، تنها منطقه امن روی کره زمین برسند، قبل از اینکه آب و هوای سخت یا وحشت های زیرزمینی همه آنها را بکشد.