در آستانه فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، زندگی ناتالی به واقعیت‌های موازی تبدیل می‌شود.

علی‌رغم تفاوت‌های فراوان، کیسی، خواننده و ترانه‌سرا و لوک، تفنگدار دریایی ، صرفاً برای منافع نظامی ازدواج می‌کنند.

یک دانش آموز تازه وارد در مدرسه ای مرزی عاشق دختری اغواگر و گول زننده می شود و . . .

«ان لیستر» در سال ۱۸۳۲ به هالیفکس، یورکشیر غربی برمی‌گردد تا خانه‌ی اجدادی‌اش را احیا کند.

این سریال باز سازی شده ی سریالی است که در سال 1987 با همین نام از شبکه ی CBC پخش می شد و در آن پاول پیرمن و لیندا همیلتون ایفای نقش می کردن. این بار این داستان به دست دو نویسنده ی مشهور :جنیفر لِوین و شِری کاپِر و با تهیه کنندگیه دو تهیه کننده و کارگردان مشهور cw : پاوول جی.وییت ، سی.انتونی توماس و جالب اینجاست که در این سریال ران ک و بیل هاربر که از تهیه کنندگان شبکه ی ABC هستند که در نسخه این سریال که در 1987 پخش می شد تو این سریال هم شرکت دارند . در این سریال صحنه های هیجانی فیلم در حدّ مرگ جالب تر شده و باز هم بیننده رو روی صندلی میخ کوب می کنه . داستان محوری سریال زندانی بودن یک دختر خوشگل در یک قلعه به دست یک انسان ماورا طبیعی است.

پرنسس زیبای اسپانیایی، کاترین آراگون، با هدف رسیدن به تاج و تخت ؛ حوادث پادشاهی انگلستان را دنبال می کند.

دختری به نام "اما" که در یک هواپیمای در حال سقوط است، رازهایش را به یک غریبه می گوید. البته او فکر میکرد که او غریبه ای بیش نیست. بعدها او با "جک"، موسس جوان شرکتی که در آن کار میکند آشنا می شود و متوجه می شود که جک تمام رازهای زندگی او را می داند. این فیلم بر اساس داستان پرفروش روزنامه نیویورک تایمز ساخته شده است.

هشت سال از زمانی که "آن الیوت" به خواستگاری مردی جذاب از قشر پایین جامعه جواب منفی داد, می گذرد. حال آن دو مجدد با هم ملاقات می کنند. آیا او شانس مجدد خود برای جذب عشق واقعی را به آغوش خواهد کشید؟

این سریال داستانی ناگفته از زندگی دا..وی..نچی را به تصویر میکشد؛ زندگی این نابغه در اوایل زندگش اش در زمان رنسانس در فلورانس است. بعنوان یک هنرمند ۲۵ ساله، یک شمشیر باز ماهر، کاشف، عاشق پیشه، رؤیا پرداز و آرمانگرا، سعی میکند که در واقعیت خودش، در زمانی که میخواهد نه تنها آینده را ببیند بلکه آنرا کشف کند، زندگی کند و…

داستان یک ستاره سینما که از یک متصدی پارکینگ در رستورانی واقع در بورلی هیلز دعوت می کند تا به عنوان معشوقه اش ظاهر شده تا رابطه خود با یک مرد متاهل را پوشش دهد.

«سانگ هیون» یک کشیش است که برای تست واکسن یک ویروس کشنده داوطلب می شود. واکسن درست عمل نمی کند و ویروس تقریبا او را از پا در می آورد. اما بعد از تزریق تصادفی خون یک خون آشام به بدنش، او به زندگی باز می گردد...

داستان عاشقانه پیچیده کلر و هنری و ازدواج آنها که با مشکلات مدیدی صورت گرفت.