ناپدید شدن پدر زنی جوان و نامه اسرارآمیزی که پس از تحویل سالانه مرواریدهای ارزشمند به دستش رسیده است، "شرلوک هلمز" را وارد پرونده می کند و...

دختری جوان که به طراحی فشن علاقه ی زیادی دارد، می تواند به طرز مرموزی به دهه ی شصت میلادی سفر کرده و با الگویش دیدار کند. اما لندن دهه ی شصت آن طور که به نظر می رسد نیست.

پس از انفجار یک قایق در لنگرگاه سن پدرو، پلیس ۲۷ جسد و مقداری مواد مخدر به ارزش میلیونها دلار را در کنار این قایق منهدم شده پیدا می کند. تنها نجات یافتگان این حادثه نیز که دچار سوختگی شدید شده اند تعدادی تروریست مجارستانی و مردی به اسم وربرل کینت می باشند...

زنی که از خاطرات تلخ گذشته رنج می برد و دچار پارانویا است، پس از گریختن از مکانی که به مدت ۲ سال در آنجا مورد سوء استفاده قرار گرفته، سعی دارد با خانواده اش دوباره ارتباط برقرار کند و از آن ها کمک بگیرد...

این فیلم داستان و ماجراهای یک کارگاه جسور را به تصویر می‌کشد که در شهر نلور یک آژانس کارآگاهی تاسیس می‌کند و پرونده‌های کوچک را پوشش می‌دهد. همه چیز خوب است تا اینکه او درگیر یک پرونده‌ی جنایی مرموز می‌شود و…

پدری مجرد پس از از دست دادن همسر و حافظه اش در یک حادثه رانندگی ،تحت درمان آزمایشات دردناکی قرار می‌گیرد، که موجب می‌شود این سوال برایش پیش بیاید که او واقعا کیست.

سیه‌نا ناامیدانه در یک بازی زیرزمینی که یک جایزه‌ی بزرگ نقدی دارد شرکت می‌کند. او خیلی زود با یک دایناسور روبرو می‌شود که برای سرگرمی ثروتمندان باید آخرین نفری باشد که از این شب وحشتناک جان سالم به در برد و…

برخورد با جانوران گوتیک ، از جمله فرشتگان و گرگینه های سقوط کرده ، افراد شکسته در تلاش برای ترمیم زندگی خود به سمت اقدامات ناامیدانه رانده می شوند ، در نهایت نشان می دهد که یک خط نازک بین انسان و حیوان وجود دارد.

داستان مجرمی به نام جیمی که پس از گذراندن دوازده سال زندان به دلیل سرقت مسلحانه، عفو مشروط می گیرد. وی پس از آزادی سوگند یاد کرد که به آنی، عشق دوران کودکی اش، که در حال مرگ بر اثر سرطان است، بهترین سال گذشته زندگی اش را هدیه دهد. اما متأسفانه انجام این کار به این سادگی ها نیست.

«سیمون» و «جین» بعد از مرگ مادرشان(نوال)، دو نامه، از وکیل مادر خود دریافت می‌کنند. «نوال» از آنها خواسته که پدر و برادرشان را پیدا کرده و جواب نامه‌ها را از آنها بگیرند. «سیمون» و «جین» که نمی‌دانستند برادری دارند به دنبال پیدا کردن او و انجام وصیت مادر، عازم خاورمیانه می‌شوند.

آماندا و دخترش در یک مزرعه آمریکایی زندگی آرامی دارند، اما وقتی بقایای جسد مادرش را از کره دریافت می کند,، ترس و وحشت بر زندگی آماندا سایه می افکند.