یک دانش آموز تازه وارد در مدرسه ای مرزی عاشق دختری اغواگر و گول زننده می شود و . . .

داستان ماجراهای سفر یک دختر نوجوان از شهر کوچک شمال غربی به ارتفاعات جهانی. هنگامی که یک رویداد ماوراء طبیعی زادگاه او را زیر و رو می کند...

نوجوانی به نام جوی به عنوان خدمتکار در خانه ای مشغول به کار می شود. روح خدمتکار قبلی بدنش را تسخیر می کند تا با کمک او به رازهای پشت پرده مرگ خود پی ببرد.

«کلاید شلتون» که چند سال قبل همسر و دخترش توسط یک گروه تبهکار به طرز فجیعی کشته شده اند پس از سال ها متوجه می شود که سیستم قضایی قصد دارد قاتل خانواده اش را طی یک توافق امنیتی و معامله با تبهکاران آزاد کند. او تصمیم میگیرد تا خود انتقام همسر و دخترش را بگیرد و علاوه بر قاتلان تمامی افرادی که اجازه ی آزادی آنها را داده اند نیز مورد حمله و انتقام خود قرار می دهد.

«ان لیستر» در سال ۱۸۳۲ به هالیفکس، یورکشیر غربی برمی‌گردد تا خانه‌ی اجدادی‌اش را احیا کند.

این سریال باز سازی شده ی سریالی است که در سال 1987 با همین نام از شبکه ی CBC پخش می شد و در آن پاول پیرمن و لیندا همیلتون ایفای نقش می کردن. این بار این داستان به دست دو نویسنده ی مشهور :جنیفر لِوین و شِری کاپِر و با تهیه کنندگیه دو تهیه کننده و کارگردان مشهور cw : پاوول جی.وییت ، سی.انتونی توماس و جالب اینجاست که در این سریال ران ک و بیل هاربر که از تهیه کنندگان شبکه ی ABC هستند که در نسخه این سریال که در 1987 پخش می شد تو این سریال هم شرکت دارند . در این سریال صحنه های هیجانی فیلم در حدّ مرگ جالب تر شده و باز هم بیننده رو روی صندلی میخ کوب می کنه . داستان محوری سریال زندانی بودن یک دختر خوشگل در یک قلعه به دست یک انسان ماورا طبیعی است.

وقتی یک هکر اطلاعات و اسرار دانش آموزان را در دبیرستان پخش می کند. سوفیا دانش آموزی باهوش اما گوشه گیر دبیرستان درصدد کشف هویت هکر بر می آید.

داستان یک زن سی و هفت ساله که از یک کمای بیست ساله بیدار می شود و به دبیرستانی باز می گردد که زمانی در آن تشویق کننده ای محبوب بود.

پرنسس زیبای اسپانیایی، کاترین آراگون، با هدف رسیدن به تاج و تخت ؛ حوادث پادشاهی انگلستان را دنبال می کند.

مجموعه ای که در مؤسسه ای اختصاص داده شده به اجرای آشپزی و غذا می گذرد، خود را درگیر جنگ قدرت، انتقام گیری های هنری و اختلالات گوارشی می بینند.

خانواده ای که به نظر خوشحال و بی نقص می رسد، به دست فردی که این خانواده او را می شناخته و به او اعتماد داشته است به قتل می رسد. بعد از این اتفاق شکاف هایی در این جامعه ی به ظاهر آرام و صلح آمیز، به وجود می آید.

هشت سال از زمانی که "آن الیوت" به خواستگاری مردی جذاب از قشر پایین جامعه جواب منفی داد, می گذرد. حال آن دو مجدد با هم ملاقات می کنند. آیا او شانس مجدد خود برای جذب عشق واقعی را به آغوش خواهد کشید؟