ظرف هشت ساعت آینده شی ء فضایی بزرگ زمین را نابود خواهد کرد. بطور تصادفی تعدادی از مردم برای رفتن به پناهگاهای زیرزمینی انتخاب میشوند.داستان فیلم درباره زوج جوانی ست که در شرف جدایی می‌باشند و اکنون باید به همراه پسرشان خود را به پناهگاه برسانند.

مرد فقیری که به همراه همسر و فرزندش در حومه شهر زندگی میکند شروع به انتشار خبر نابغه بودن پسرش میکند، دروغی که به زودی از کنترل خارج میشود…

در این فیلم شاهد شیوع نوعی از بیماری هستیم که سبب ایجاد فراموشی در بین مردم می‌شود. داستان از آن‌جایی آغاز می‌شود که فردی میان سال به نام آریس، نام خود را در یک برنامه‌ی مخصوص ثبت کرده است. این برنامه برای کمک کردن به افراد مبتلا به این بیماری طراحی شده است و هویت‌های جدیدی برای آن‌ها می‌سازد...

داستان فیلم در مورد دختری جوان به نام مینا است که از توانایی جدیدی که بدست آورده است ، یعنی توانایی ایجاد و کنترل خواب و رویای دیگران،سواستفاده می‌کند تا به خواهر ناتنی اش درسی بدهد.

هنری " ریزر " شارپ و بیلی "د کید" مکدانن ، دو مشت زنی هستند که دوران اوج ورزشی آنها با خداحافظی غیرمنتظره " ریزر " درست قبل از آغاز سومین مبارزه آنها در مقابل یکدیگر در سال 1983 ، به پایان می رسد. اما حال این دو پس از گذشت سی سال براساس اتفاقاتی، تصمیم میگیرند بار دیگر در رینگ با هم به مبارزه بپردازند و...

یک نوجوان ساکن حومه شهر دوران بلوغ را با راهنمایی های مخرب بهترین دوستش که فردی بی هدف و انصرافی دانشگاه است ,سپری می کند.

گروهی از زنان رویایی تکراری را طی چندین نسل با خوذ حمل می کنند.

یک مجتمع تازه ساخت در یک فروچاله سقوط میکند و ساکنانش در عمق 500 متری زمین گیر می افتند.

داستان کاپیتان ویکرام باترا (با بازی سیدهارث مالهوترا) که در جنگ کارگل در سال 1999 با روحیه‌ای تسلیم ناپذیر و با شجاعت تمام به تعقیب سربازان پاکستانی پرداخت و در نهایت نیز به دلیل اقدامات شجاعانه‌اش، بالاترین و معتبرترین جایزه شجاعت را دریافت نمود و…

فینلی، ویولونیستی مشتاق و با استعداد، در راه رسیدن به برنامه ترم کالج خود در خارج از کشور در دهکده ای کوچک ساحلی در ایرلند با "بکت" ، ستاره مشهور جوان سینما ملاقات می کند. رابطه عاشقانه غیر منتظره‌ای بین آنها رخ می دهد که...

سه مامور مسئول اسکورت مهاجر غیرقانونی به فرودگاه چارلز دوگل می شوند، جایی که او با یک هواپیما به سرزمین مادری اش فرستاده خواهد شد. اما زمانی که آنها حقیقت را در مورد او می فهمند، باید تصمیم دشواری بگیرند.

« ونسان ون گوگ » ( داگلاس ) چندان در هماهنگ كردن خود با زندگى خانوادگى موفق نیست و با كمك مالى برادرش ، « تئو » ( دانلد ) به نقاشى ، مشغله‏ ى اصلى‏ اش ، ادامه مى‏ دهد...