دو کارآگاه پلیس وظیفه دارند از یک شاهد قتل محافظت کنند، در حالی که روی محموله هروئین دزدیده شده نیز تحقیق می کنند.

داستان یک مامور بازنشسته که برای نجات دختر مورد علاقه اش که در حین کار در ساحل جنوبی ربوده شده است، به مهارت های قدیمی خود تکیه می کند.

یک افسر پلیس که در منجلاب فساد پلیس و گانگستر های خطرناک مارسی گیر افتاده است، باید با در دست گرفتن اوضاع از گروه خودش محافظت کند.

داستان مجرمی به نام جیمی که پس از گذراندن دوازده سال زندان به دلیل سرقت مسلحانه، عفو مشروط می گیرد. وی پس از آزادی سوگند یاد کرد که به آنی، عشق دوران کودکی اش، که در حال مرگ بر اثر سرطان است، بهترین سال گذشته زندگی اش را هدیه دهد. اما متأسفانه انجام این کار به این سادگی ها نیست.

"من هر چیزی را که اداره پست به آن رسیدگی نمی کند، تحویل می دهم." یون ها، که یک کارمند معمولی می باشد که مخفیانه به‌عنوان منشی تحویل کار می‌کند.

"کت وومن" در تلاش برای سرقت یک جواهر قیمتی می باشد. اما این کار او را کاملاً در تیررس هر دو ائتلاف قدرتمند شرور، اینترپل و "بت وومن" قرار می دهد.

«جان شفت» (جکسن)، برادر زاده ی همان کارآگاه خصوصی مشهور (راندتری)، یکی از کارآگاهان خبره ی پلیس است که با هم کارش، «کامرون واسکز» (ویلیامز)، مأمور رسیدگی به پرونده ی قتل دانشجویی سیاه پوست می شود. در جریان پی گیری طولانی این پرونده، «شفت» به صرافت می افتد که از خدمت در نیروی پلیس کناره گیری و یک آژانس کارآگاهی باز کند...

داستان یک کارگردان نوپا که سعی می کند درباره یک گانگستر بی رحم برای ساختن فیلمی درباره گانگستریسم تحقیق کند. اما تلاش های مخفیانه او برای انجام تحقیقات زمانی که به جرم جاسوسی گرفتار می شود، با شکست مواجه می شود.

داستان معلمی که پس از اینکه دو راننده بی رحم باعث کابوس خود و خانواده اش شدند، مجبور می شود با یک عمل وحشیانه از خجالت آنها درآید و...

«آرون هالام» (دل تورو) یکی از قابل ترین مأموران ارتش امریکا، سال ها پس از سوء قصد موفقش به جان یکی از جنگ سالاران صرب در «کوسوو»ی اواخر دهه ی 1990 گرفتار خاطرات وحشتناکی از ویرانی و مرگ است. او که به جنگل های شمال غرب امریکا پناه برد، شکارچیانی را که قدم در قلمرویش گذاشته اند، می کشد. مأموران FBI نیز برای دستگیری او چاره ای نمی بینند جز این که از استاد سابقش، «ل.ت. بانم» (جونز) کمک بگیرند...

زنی بیکار و مطلقه بنام «استفانی» به واسطه پسر عمویش شغلی جدید بدست می آورد...