یک دانشجوی تازه وارد دانشگاه و دلتنگ به یک مهمانی در "شیت هاوس" می رود و آخر شب را با "آر اِی" که سال دوم است می گذراند که روز شلوغی داشته و می خواهد کسی با او معاشرت کند...

فردی ثروتمند و شیاد سعی دارد با حیله های مختلف کشاورزی سخت کوش را وادار به فروش زمین خانوادگی اش کند...

جوزف که رقاص هیپ هاپ می باشد از رفتن به شرکت پدرش خودداری کرده و به پاریس می رود تا شانس خود را در آنجا امتحان کند. او با دوست دخترش اما و بهترین دوستش به گروه ساختارشکن یوری می پیوندد.

مرد فقیری که به همراه همسر و فرزندش در حومه شهر زندگی میکند شروع به انتشار خبر نابغه بودن پسرش میکند، دروغی که به زودی از کنترل خارج میشود…

دوستی بین رایلی ، یکی از تفنگداران دریایی مجروح آمریکایی که برای سازگاری با زندگی غیرنظامی در اوهایو تلاش می کند و اولمیر ، مترجم افغان که در واحد خود خدمت می کرد و برای شروع زندگی جدیدی در آمریکا به آنجا آمده است.

بتمن به همراه دوستانش نایت وینگ و هارلی کویین باید جلوی یک تهدید جهانی را که توسط Poison Ivy و Jason Woodrue و مرد مرد فلورونیک قرار است اتفاق بیافتد را بگیرند که …

داستان فیلم در مورد دختری جوان به نام مینا است که از توانایی جدیدی که بدست آورده است ، یعنی توانایی ایجاد و کنترل خواب و رویای دیگران،سواستفاده می‌کند تا به خواهر ناتنی اش درسی بدهد.

در این فیلم شاهد شیوع نوعی از بیماری هستیم که سبب ایجاد فراموشی در بین مردم می‌شود. داستان از آن‌جایی آغاز می‌شود که فردی میان سال به نام آریس، نام خود را در یک برنامه‌ی مخصوص ثبت کرده است. این برنامه برای کمک کردن به افراد مبتلا به این بیماری طراحی شده است و هویت‌های جدیدی برای آن‌ها می‌سازد...

هنری " ریزر " شارپ و بیلی "د کید" مکدانن ، دو مشت زنی هستند که دوران اوج ورزشی آنها با خداحافظی غیرمنتظره " ریزر " درست قبل از آغاز سومین مبارزه آنها در مقابل یکدیگر در سال 1983 ، به پایان می رسد. اما حال این دو پس از گذشت سی سال براساس اتفاقاتی، تصمیم میگیرند بار دیگر در رینگ با هم به مبارزه بپردازند و...

یک نوجوان ساکن حومه شهر دوران بلوغ را با راهنمایی های مخرب بهترین دوستش که فردی بی هدف و انصرافی دانشگاه است ,سپری می کند.

یک مجتمع تازه ساخت در یک فروچاله سقوط میکند و ساکنانش در عمق 500 متری زمین گیر می افتند.

"دیوک هو " و گروهش با جعل و کلاه برداری در سرتاسر کشور زندگی خود را سپری میکنند. در این بین " هان میونگ هوی " دست راست " پادشاه سجو " از استعداد بالای آنها باخبر می شود و متقاعد شان می کند تا برای کشور کار کنند.