داستان سریال برمیگردد به جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۶ و زمانی که همه فکر میکنند استیو راجر (کاپیتان آمریکا) کشته شده است. حالا نامزد سابق اون پگی کارتر تصمیم گرفته برای جلوگیری از دستیابی عده ای به سلاح هایی مرگبار به هاوارد استارک (پدر تونی استارک یا مرد آهنی) کمک کند...

این فیلم داستان یک گروه کوچک از جنایت کاران در سال 1975 را روایت می‎کند که سعی می‎کند بزرگ‎ترین سرقت تاریخ آمریکا را انجام دهند؛ آنان می‎خواهند 30 میلیون دلار از مافیا بدزدند...

بعد از یک تصادف در آزمایشگاه، و انتشار ویروسی خطرناک، دو مامور امنیتی باید با صدها نفر از افرادی که در آزمایشگاه کار می کردند و اکنون به جانورانی آدم خوار تبدیل شده اند، مبارزه کنند.

یک مامور سازمان اف.بی.آی که برای اجرای قانون مصمم به رعایت چارچوب های اخلاقی است، به یک گروه نیروهای ویژه مرزی می پیوندد که هدفشان منهدم کردن یک باند کارتل خرید و فروش مواد مخدر و رئیس تبهکارشان می باشد.

داستان در سال 1983 و در طبیعت وحشی شادو مونتاین آمریکا روایت میشود؛ جایی که رِد و مَندی یک زوج خوشبخت در آنجا زندگی می‌کنند. اما وقتی که یک فرقه مذهبی مرموز، مَندی را قربانی می‌کند، رِد به قصد انتقام ...

پسری به نام «مایکل پیترسون»، همکلاسی‌های خود را که قصد اذیتش را دارند، تا سر حد مرگ، کتک می‌زند. این رفتار با معلم و پلیس نیز ادامه پیدا می‌کند تا اینکه قاضی دادگاه او را، به دلیل دستبرد زدن به اداره‌ی پست و دزدیدن مقدار ناچیزی پول، به 7 سال زندان، محکوم می‌کند. «مایکل»، زندان را محیط مناسبی برای پیشرفت می‌بیند و اسم خود را نیز به «چارلز برانسون» تغییر می‌دهد.

داستان پسر جوانی به نام سوریا که به بیماری نادری به نام عدم حساسیت مادر زادی به درد مبتلاست. این بدان معنیست که او نمی تواند درد را حس کند. لذا تصمیم می گیرد که ورزش های رزمی را بیاموزد و دزدان خیابانی را از بین ببرد.

داستان فیلم درباره ی زندگی نامه ی مانیکارنیکا ملکه ی جانسی میباشد، و چگونگی مقاومت او در سال 1857 در مقابل حکومت استعمارگر بریتانیا را نمایش میدهد...

داستان یک کارشناس امنیتی به نام ری برسلین که از مهارت های خود برای آزمایش قابلیت اطمینان و نفوذ زندان های امنیتی استفاده می کند.

مرد خفاشی پس از تمرین با مربی ، مبارزه اش را برای رهایی شهر گاثام جنایت زده از تباهی آغاز می کند.

داستان گروهی از مزدوران حرفه ای که دور هم جمع می‌شوند تا بتوانند یک سرقت بزرگ را رقم بزنند.

در این قسمت از مجموعه فیلم های دزدان دریایی کارائیب، کاپیتان جک اسپارو به قصد پیدا کردن نیزه‌ی سه شاخه پوزئیدون (خدای دریا) ماجراجویی اش را آغاز میکند.