"لوپین سوم" ماجراجویی بزرگی را برای رمزگشایی خاطرات برسون آغاز می کند. سفری که با میراث پدربزرگ مشهورش گره خورده است.

در این فیلم اکشن و هیجان انگیز، مردی مهربان طی ضرب وشتم تبدیل به یک قهرمان محلی میشود ,که عواقبی را برای او به همراه خواهد داشت و خانواده‌اش را تا مرز نابودی میکشاند.

یک شکار چی که دست از شکار کشیده و در جنگل در یک پناهگاه حیات وحش به تنهایی زندگی می کند، درگیر یک بازی موش و گربه می شود وقتی که او و کلانتری محلی به دنبال ردیابی یک قاتل شرور هستند که ممکن است سالها پیش دختر او را ربوده باشد. در این فیلم (نیکولای کاستر-والداو) بازیگر، فیلم نامه نویس و تهیه کننده دانمارکی و نقش "جیمی لنیستر" در بازی "تاج و تخت" نقش آفرینی کرده است...

روایت دانش آموز پانزده ساله ی دبیرستانی باهوش که به طور غیر منتظره ای به یک مدرسه ی شبانه روزی منتقل می شود. وی در آنجا ناخواسته دروازه ی هیولاها را از بعد دیگری باز می کند و…

زنی داغدار به دنبال شروع یک زندگی جدید خارج از 'وایومینگ' است.

خانواده ای باستان شناس پنجمین گردنبندی را که قرن ها گم شده بود پیدا می کنند. متاسفانه یک روح نیز به دنبال همین گردنبند می گشت. وقتی تمام ...

آنا و رامبراند دو قاتل منحصر به فرد و فوق العاده می‌باشند. هردوی آن‌ها دارای خاطرات و گذشته‌ی مشترکی از ویتنام هستند. برای سال‌های بسیار طولانی، این دو قاتل در سرتاسر دنیا به گشت و گذار پرداختند و برای دریافت ماموریت‌های مختلف، با مشکلات دست و پنجه نرم کردند. اما وقتی که مربی آنا ...

آکیم متوجه می شود که پسری در آمریکا دارد. این پسر سال ها پیش گم شده بود و اکنون او باید به آمریکا بازگردد تا با وارث احتمالی تاج و تخت، زاموندا، دیدار کند. این فیلم دنباله ای برای کمدی "بازگشت به آمریکا" است که در سال 1988 منتشر شده بود.

داستان سه برادر و پدرشان که سال ۱۹۰۰ در بیابانی دوردست در امریکا زندگی می کنند، و اینکه چگونه زندگی‌شان با طبیعت، جنگ، پیشینه‌شان و عشق آمیخته است.

پلیسی خود را در شرایطی بحرانی و حساس می یابد. وقت تنگ است و او باید هر چه سریع تر گروگانی را پیدا کند که به طور اتفاقی گروگان گیر را کشته است.

یک بچه روبات ,که با تکنولوژی بسیار پیشرفته‌ای ساخته شده ، تمام تلاش خود را به کار می بندد تا به یک پسر واقعی تبدیل شود و دوباره عشق مادرش را که یک انسان واقعی ست، را بدست آورد.

دو آواره - «ماکس» (هاکمن) و «لاین» (پاچینو)- در کالیفرنیای شمالی با هم آشنا می شوند و وقتی «ماکس» تعریف می کند که می خواهد با پس اندازهایش در دوران حبس، در پیتسبرگ یک کارواش راه بیندازد، تصمیم می گیرند با هم کار کنند...