با اتمام جنگ نبرد او آغاز می شود. این فیلم بر اساس کتاب پر فروش لارا هیلنبرند ساخته شده است و ادامه ی داستان نسخه ی قبلی فیلم را روایت می کند.

یک داستان عاشقانه ی ترسناک که بر اساس آثار هنری جیمز ساخته شده است...

دومینیک تورتو و لتی، اکنون در ماه عسل بسر میبرند و برایان و میا نیز از کارها کناره گیری کرده اند. اما در این میان زنی مرموز، دومینیک تورتو را بار دیگر وارد دنیای جرم و جنایت میکند بطوریکه او حتی به نزدیکترین افراد خانواده اش نیز خیانت میکند. حال آقای هیچکس تمام اعضای خانواده تورتو و دشمنان او را دور هم جمع میکند، تا دومینیک را متوقف کنند …

کاراگاهی خصوصی باید راز قتل عمویش را در حالی که رازی را مخفی می‌کند پیدا کند.

دیسکی حامل خاطرات یک مامور سی آی ای به دست دو تن از کارکنان یک باشگاه ورزشی می افتد، و آن‌ها تصمیم می گیرند دیسک را بفروشند.

پس از ترور رئیس جمهور سابق ایالت متحده آمریکا"جان اف کندی"، بانوی اول او بنام "ژاکلین کندی" با غم و اندوه خود مبارزه می کند و در این راه نیز به فرزندان خود کمک می کند و از میراث وی حمایت می کند.

در این قسمت دومینیک تورتو (دیزل) ، برایان اکانر (واکر) و بقیه اعضای خانواده شان به ادامه آخرین ماموریتشان در ایتالیا می پردازند ، جایی که لوک هابز (جانسون) در تعقیب آنها بود . همزمان با این ماجرا ، گروهی دیگر در لندن دست به سرقت چند ماشین و آشوب می زنند و هابز مجبور می شود به آنجا برود و آنها را دستگیر کند . بعد از آنکه مشخص می شود لتی (رودریگوئز) در سرقت لندن دست دارد ، تورتو هم قاطی ماجرا می شود ...

بیگانه ای فضایی در سال ۱۹۶۹ موفق می شود تا «مامور کی» را به قتل برساند و کره زمین را در وضعیت خطرناکی قرار دهد. «مامور جی» که حالا یک کهنه کار در سازمان به حساب می آید، مامور می شود تا در زمان سفر کند و به سال ۱۹۶۹ بازگردد تا مانع از کشته شدن او در موعد مقرر گردد و به این ترتیب نسل بشر را نجات دهد...

داستان زنی که درصدد یافتن حقیقت ناپدید شدن دوست صمیمی خود می باشد.

\"دکارد شاو\" پس از مرگ برادرش، به دنبال گرفتن انتقام از دامنیک تورتو و گروهش می‌باشد.

سامانتا آندروز (جنیفر لاو هیوت) دانشجوی رشته موسیقی دختری ست بشاش، عجول و بی دست و پا که عاشق دوست پسر انگلیسی ش لن ویندام (پاول نیکلاس) می باشد. بر خلاف سامانتا، لن فردی ست خونسرد که تمام وقت خود را صرف کار می کند و کمتر توجهی به سامانتا دارد. با این حال سامانتا از این کم توجهی دلسرد نشده و در صدد تحکیم رابطه عاشقانه شان بر می اید.

جیمی کانلون، خلافکار و آدمکش، یک شب مجبور می­شود تا بین دو نفر یکی را انتخاب کند: پسر غریبه‌اش، مایک، که زندگی­‌اش به خطر افتاده است یا بهترین دوست قدیمی‌­اش، شان مگوایر سردسته خلافکارها، که می­خواهد انتقام خون پسر خود را از مایک بگیرد.