خانواده ی Manzoni ، یک خانواده ی مافیایی شناخته شده هستند ، آنها به نرماندی نقل مکان کرده اند تا در فرانسه تحت مراقبت های امنیتی قرار بگیرند و به زودی باید با یک درگیری تمام عیار روبرو شوند...

داستان این مینی سریال در مورد پدری به نام ” تونی ” است . در جریان یک مسافرت به فرانسه ، پسر ” تونی ” که نامش ” اولیور ” است ، ربوده میشود و هیچگونه اثری از ربایندگان پیدا نمیشود . بنابراین ” تونی ” تصمیم میگیرد که خودش به دنبال پسرش برود و به هیچ عنوان حاضر نیست بپذیرد که پسرش ممکن است کشته شده باشد...

وقتی مادر "میا" دوست پسر جدیدش را به خانه می آورد, همه چیز برای میا 15 ساله تغییر می کند .

داستان مرد جوانی که درست قبل از ازدواجش با حقه و کلک پدربزرگش را که یک ژنرال سابق ارتش می باشد را برای تعطیلات تابستانی به فلوریدا می کشاند.

داستان یک بازرگان که پس از اینکه فرزندش در یک بمب‌گذاری دلخراش کشته می‌شود، تصمیم می‌گیرد در راه تحقق عدالت، از افرادی که باعت مرگ فرزندش شده‌اند انتقام بگیرد.

«تیم» در سن 21 سالگی در میابد که توانایی این را دارد که در زمان سفر کند و اتفاقاتی که در زندگی اش افتاده و اتفاقاتی که قرار است رخ دهد را تغییر دهد. او تصمیم می گیرد از این توانایی اش برای بهبود بخشیدن به زندگی اش و پیدا کردن یک دوست دختر خوب استفاده کند...

وقتی چهار هزار و چهار صد نفری که قبلا ناپدید شده اند به یکباره و در یک روز ظاهر می شوند, بهت و حیرت جامعه جهانی را فرا می گیرد، مأموران فدرال این پرونده متوجه تغیرات در قربانیان می شوند.

اگر ممکن بود که تمام خاطراتی که شما را آزار می دهند، از ذهنتان پاک شوند، چه اتفاقی رخ می داد؟ اگر اتفاقی وحشت ناک برای شما رخ می داد و فردی که بیش از همه عاشقتان است توانایی پاک کردن این اتفاق از ذهن شما را می داشت چه می شد؟ آیا دوست داشتید او این کار را انجام دهد؟

در دوران جنگ جهانی دوم و درحالیکه ارتش آلمان در حال پیشروی سریع می‌باشد، نخست وزیر انگلستان «چمبرلین» مورد انتقاد شدید قرار گرفته و قصد کناره‌گیری از سِمت خود را دارد. او باید جانشینی برای خود تعیین کند و به این ترتیب «وینستون چرچیل» که کارنامه‌ی درخشانی ندارد، در جایگاه قدرت قرار می‌گیرد تا کشور را از بحران نجات دهد.

یک مهندس کامپیوتر در مورد یکی از بخش‌های مرموز شرکتش تحقیق می‌کند و باور دارد که ناپدید شدن دوست پسرش به آن مرتبط است.

بچه‌ای که توسط گرگ‌ها بزرگ شده است باید در مقابل ببری به نامی شر خان مبارزه کند.

فرانز یاگرستاتر اتریشی، معترضی با وجدان است که از مبارزه برای نازی‎ها در جنگ جهانی دوم سر باز می‎زند.