داستان یک دختر جوان با روحیه‌ای آزاد به‌نام الیوت که در سفری با نسخه 39 ساله خود ملاقات می‌کند. نسخه 39 ساله الیوت به جوانی خود درباره خانواده، عشق و زندگی هشدارهایی می‌دهد که مسیر زندگی‌اش را به کلی تغییر می‌دهد.

داستان یک آشپز آینده‌دار و یک زن مطلقه که طی اتفاقی با یکدیگر آشنا می‌شوند و زندگی‌شان برای همیشه تغییر می‌کند.

داستان یک گروه فیلمسازی که در جهنم ساخت فرنچایزهای ابرقهرمانی گیر افتاده‌اند و در آخر با این سؤال مواجه می‌شوند: آیا این عصر جدید هالیوود است یا آخرین مقاومت سینما؟ یک کارخانه احقاق رویاها یا یک پالایشگاه شیمیایی؟

داستان سریال با رسیدن خبر غرق شدن کشتی تایتانیک شروع می شود, درباره خانواده سلطنتی کروالی در زمان پادشاهی جرج پنجم می باشد. در این سریال به خوبی به روابط بین خدمتکارها، خانواده سلطنتی، خیانت ها و دسیسه ها و ... پرداخته می شود.

داستان یک سلبریتی که کم‌کم در حال به فراموشی سپرده شدن است و با خرید دارویی از بازار سیاه سعی دارد خود را در یادها نگه دارد، دارویی که با استفاده از کلون کردن سلول‌های بدن، نسخه‌ای جوان‌تر از فرد می‌‌سازد.

داستان چند فضانورد در یک ایستگاه فضایی متروکه که با وحشتناک‌ترین موجود جهان روبه‌رو می‌شوند و باید برای جان خود بجنگند.

داستان دو کار چاق‌کن رقیب که برای پوشاندن اشتباه یک مقام دولتی نیویورک خوانده می‌شوند و پس از یک شب دیوانه‌وار، باید غرور و اختلافات‌شان را کنار بگذارند تا کار را به پایان برسانند.

داستان دو نیمه گمشده به‌نام‌های اریک و شلی که به طرز بی‌رحمانه‌ای به قتل می‌رسند. به اریک فرصتی داده می‌شود تا با زیر پا گذاشتن مرز مردگان و زندگان، عشق زندگی خود را نجات دهد و از قاتلان انتقام بگیرد.

داستان لیام و نیشه که عضوی از نسل آتش‌بس هستند و در گیلتکت کوارتر، در غرب بلفاست زندگی می‌کنند. شبی لیام در یک مهمانی پر از مواد مخدر دستگیر می‌شود و...

داستان یک نجیب‌زاده‌ی متاهل ناراضی که با یکی از کارکنان همسر خود رابطه‌ای پر حرارت را آغاز می‌کند.

داستان مردی که سعی دارد از مسیر مقدر شده‌اش خارج شود و کنترل زندگی‌اش را به دست بگیرد، مأمور پلیسی که رفتار همسرش برایش عجیب شده است و زنی که به دنبال شخصی با قدرت‌های ماوراء الطبیعی می‌باشد.

یک پسر نوجوان پس از اینکه مادرش ناپدید شد به یک یتیم خانه فرستاده میشود تا در کنار دیگر بچه های بی سرپرست هم سن و سال خودش زندگی کند، جائی که در آن معنای واقعیِ اعتماد و عشق را درک میکند…