زنی به نام نادجا، باردار می‌شود. او و همسرش تصمیم می‌گیرند که به شمال سوئد سفر کرده و رابطه‌ی خود را از نو بنا کنند. همه چیز خوب پیش می‌رود, اما بروز اتفاقاتی سفر عاشقانه‌ی این زوج را به یک کابوس ترسناک و عجیب تبدیل می‌کند و ....

«ماریانه» (اولمان) و «یوهان» (یوزفسون) که ده سال است ازدواج کرده اند، آرام آرام، دچار مشکلات بسیار می‌شوند؛ به خصوص که «یوهان» به یکی از شاگردانش، «پائولا»، علاقه مند شده است ...

در سال ۱۹۷۱ به دلیل اولین نمایش جهانی مرگ در ونیز، لوسینو ویکونتی کارگردان ایتالیایی تادزیو خود را به عنوان زیباترین پسر جهان اعلام کرد. سایه ای که امروز، ۵۰ سال بعد همچنان...

«الیزابت» بازیگر خوش‌چهره به طور ناگهانی تصمیم می‌گیرد سکوت اختیار کند و حتی یک کلمه هم حرف نزند. او که امیدی به ادامه‌ی زندگی ندارد توسط پرستاری به نام «آلما» مراقبت می‌شود. این پرستار سعی می‌کند شرایط را تغییر دهد

«اگنس» (اندرسون) بر اثر ابتلا به سرطان در حال مرگ است. دو خواهرش، «کارین» (تولین) و «ماریا» (اولمان) بر بالینش آمده اند و «آنا» (سیلوان)، خدمتکار باوفا از او پرستاری می کند. رابطه ها بازبینی می شوند، خاطره ها بر می گردند و خواهران ظاهرآ به هم نزدیک تر می شوند، اما...

نلی و سگش در حال گذراندن تعطیلات پاییزی با عمویش، هانیبال، هستند. اما با گذشت زمات متوجه شد که زندگی آرامی ندارد. چرا که عمویش...

مردی در حال انجام یک بازی شطرنج با مظهر مرگ که برای ستاندن جان او آمده‌است، به دنبال جوابی برای سوالاتش در مورد زندگی، مرگ، و وجود خدا می گردد.

امیلی به همراه مادرش پس از از دست دادن پدر خود، به تنهایی زندگی می کنند. او می خواهد به مادرش کمک کند تا راه خوشبختی پیدا کند و از پدری که هرگز نمی شناخت الگو بگیرد. هنگامی که او صندوقچه ای مرموز را پیدا کرده و در آن را باز می کند، به دنیایی جادویی پای می گذارد که...

داستان گروهی که وارد منطقه الهول سوریه می شوند، اردوگاهی خطرناک در خاورمیانه، در حالی که زندگی خود را به خطر می اندازند تا زنی را نجات دهند که توسط داعش به عنوان برده جنسی ربوده شده و نگهداری می شود.

ماجراجویی یک نوجوان هنگام تشکیل گروه بلک متال در اسلو که نتیجه‌ای خشونت بار به همراه دارد.

«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند.