یک طراح رقص جوان رقصنده‌ای امروزی و یک پیانیست خلاق را برای نمایش جدید و هیجان‌انگیزی در برادوی نیویورک انتخاب می‌کند.

این فیلم در آینده ای نزدیک جریان دارد و داستان سفر طولانی سی مرد و زن جوان به فضا را روایت می کند. آن ها طی یک ماموریت چند نسلی به دنبال یافتن خانه ای جدید هستند. این ماموریت به دیوانگی کشیده شده و...

داستان زن جوانی که با نامزدش به یک آپارتمان جدید نقل مکان می‌کند. پس از مدتی وی با این احساس که توسط یک فرد ناشناش در ساختمان مجاور تعقیب می‌شود، عذاب می‌کشد.

داستان دو دوست که از یک طرح دولتی بی نام و نشان سوءاستفاده می کنند که به کسب و کارهای کوچک، امکان شرکت در مناقصه های قراردادهای ارتش ایالات متحده را می دهد.

سال ۱۹۸۰، رومانی. «گابیتا» (واسیلیو) باردار است و می خواهد به کمک دوستش، «اوتیلیا» (مارینکا) به طور غیر قانونی سقط جنین کند...

این درام اخلاقی که در طول یک روز پرتنش در یک مدرسه شبانه روزی منزوی می گذرد، مبارزه ناامیدانه پسری برای نجات دوست بیمارش در مواجهه با این بیماری سخت را دنبال می کند.

در شرق اوکراین به خاطر تبلیغات منفی و دستکاری های منطقه ای، جامعه رو به افول است.

"رلو وانسکو" یک مرد خانواده دار است. او همسر و دو فرزند و دو زندگی متفاوت دارد. از نظر خانواده اش "رلو" یک راننده ی تاکسی معمولی است و کسی به او بدگمان نشده که عضو یک دسته گانگستر محلی است. هیچکدام از این دو زندگی جداگانه‌اش، از وجود دیگری خبر ندارند. اما او مدت زیادی نمی تواند اوضاع را تحت کنترل خود نگه دارد. بعد از کشتن اتفاقی شخصی، می خواهد از آن زندگی مخفی اش بیرون بیاید اما راه برگشتی نمی‌بیند و...

بعد از یک تصادف، یک سگ کوچک تمام صاحبانی که تا کنون داشته است را به یاد آورده و عشق بی قید و شرط خود به آن ها را در ذهنش مرور می کند...

داستان فیلم در سال ۱۸۶۴، یکسال قبل از پایان جنگهای داخلی امریکا روی می دهد. «اینمن» (جود لاو) که یک سرباز ایالتهای جنوبی است پس از بهبود از یک جراحت مرگبار تصمیم می گیرد جبهه جنگ را رها کرده و عازم شهرش «کوهستان سرد» شود تا با دوست دوران نوجوانی اش «آدا» (نیکول کیدمن) ازدواج کند...

آیدا مترجم سازمان ملل در شهر کوچک سربرنیتسا است. هنگامی که ارتش صربستان کنترل این شهر را به دست گرفت ، خانواده وی در میان هزاران شهروندی است که به دنبال پناهگاه در اردوگاه سازمان ملل هستند.

داستان این فیلم که با الهام از رویدادهای واقعی می باشد درباره‌ی یک مرد پنجره تمیز کن 50 ساله‌ به نام جان است که همسرش بعد از زایمان بلافاصله او و فرزند تازه متولد شده‌اش را ترک می کند به همین خاطر او تمام زندگیش را وقف تربیت کردن پسرش می کند.